نوشته ي زيبايي بود
و اين دلنوشته ي حقير نيز که براي مادر امت شيعه و معلم دوعالم حضرت زهرا (س) نوشته ام را تقديم به وبلاگ شما مي کنم . موفق باشيد
..............
..................
براي تو قلم مي زنم تويي که نشد هيچ وقت دستي را خالي برگرداني و ؛
چه دلهاي عاشقي که ؛ هرروز پشت پنجره هاي سرد و يخ رده بقيع تو رامي خوانند
چه مهرباناني که همه ؛
به خاطر عشق تو خودشانر ا به آب و آتش مي رنند تا به تو رسند
و تو ؛؛
با چه شکوهي؛ به نظاره ايستاده اي

و براي تو مي گريم تا ؛
اشکهايم مرحمي باشند براي دل خسته ام
شايد ؛ آري شايد ؛
دريچه ي غرورم شکسته شود
و تو را در لابلاي آن همه لايه هاي خود خواهي ها پيدا کنم و

قداست وجود ت من را در خودش حل نمايد .
و آني که بماند يک نادم ؛ از خود بيخود باشد که تو را مي جويد
نادمي که اميدش به کرامت و لطف توست
تو بزرگي و کريمي تو شکوهي و عظيمي و من ناچيز
نمي دانم چه دارم براي گفتن
آري اشکها ؛ بياريد و بباريد
تا جويباري از خونابه ي عشق بر صحنه ي روزگار شويد
قلمها بنويسيد و بنويسد تا
نوشتاري از نفس هاي گرم عاشقان ولايت بر بستر گيتي گرديد چشمها بنگريدتا
سرخابه ي نگاهي گرم بر خاک مقدسش باشيد
ونفس ها مبحوس شويد که خانه ؛ خانه ي عشق است و بندگي
باشد تا در هستي بودن با تو ذوب شويم