سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این روزها خیلی می شنویم آخرالزمان
و می خوانیم از بحث علائم ظهور و تعیین مصداق برای نشانه های ظهور .
بعضی از این ادّعاها رنگ دین مداری دارد و بعضی دیگر ، بوی نامطبوع سیاست !

فارغ از راستی آزمایی این ادعاها و تطبیقات ، اصولاً تطبیق علائم ظهور بر وقایع خارجی ، هم اشتباه ایدئولوژیک است و هم اشتباه استراتژیک !

اشتباه ایدئولوژیک است ؛ چون فرآیند فهم و برداشت از متون دینی ( و به طور خاص روایات ) ، یک پروسه روشمند و دارای متُد است .
اینطور نیست که هر کسی برای خودش بلند بشود و بگوید : « یک روایت در بحارالانوار دیدم ، پس فلان !
یک روایت در اصول کافی خواندم ، پس بهمان ! »
در مواجهه با متون دینی ، علاوه بر اعتنا به اصول هرمنوتیکی و رعایت مفاد اصول لفظیه ( که بخش نخست و مقدمه اصول فقه است ) ، باید به مباحث رجالی و سندشناسی روایت و سپس به بحث در چند و چون دلالی آن پرداخت .
این رویه و متُد ، حداقل اصولی است که باید برای فهم نظام مند متون دینی رعایت کرد . یعنی :
 
اول :
سندشناسی روایت و اینکه آیا این روایت ، اصلاً از امام معصوم صادر و نقل شده یا نه ؟
دوم : بررسی دلالی این روایت و اینکه مفاد دقیق آن چیست ؟
خب کاملاً معلوم است که طی کردن این پروسه علمی و دقیق ، کاری کاملاً فنّی و تخصصی است نه مسئله ای ژورنالیستی و متاسفانه گاه پوپولیستی !

و از جهت استراتژیک اشتباه است ؛ چون کمترین صدمه آن ، نا امیدی و سوءظن نسبت به معارف دینی است !
تصور کنید که ما بگوییم فلان شخصیت ، سید خراسانی است و فلان شخص سید یمانی و فلان فرد شعیب بن صالح و ...
خب اگر فردایی رسید و در اثر اتّفاقات و حوادث روزگار ، نشد که این افراد ، همانانی باشند که ما خواستیم باشند ، آن وقت چه باید کرد ؟
یا اگر بعد از مدتی شخصی پیدا شد که شانس بیشتری برای مطابق شدن با شخصیتهای عصر ظهور داشت ، آن وقت ما شعیب بن صالح مان را عوض می کنیم و روز از نو ...
و این میان تکلیف نا امیدی و سوءظن توده مردم چه می شود ؟
ایمانی که در طول قرنها و با مجاهدت ائمه و صالحین روزگار ، در دل این توده بالید و نضج گرفت ، با کج فهمی و بد سلیقگی در بیان معارف دینی ، تبدیل به مشتی عقاید متزلزل و تودرتو می شود ... به همین راحتی !!

من ذره ای اعتقاد ندارم که دکتر احمدی نژاد ، شعیب بن صالح باشد اما به حُسن عملش در مسئولیتی که دارد باور دارم ( و البته انتقادهایم هم محکم سر جایشان ).
من در خودم ذره ای اعتقاد نمی یابم که آن بزرگوار ، سید خراسانی باشند و یا آن عزیز ، سید یمانی !
اما از بُن دندان و ژرفای جان به طهارت نفس و راستی و حقانیت این دو بزرگوار معتقدم .
البته از خدا هزاران بار می خواهم که شخصیت های عصر ظهور که در روایات تصویر شده اند ، همین بزرگواران باشند و عصر ما هم عصر ظهور حضرت موعود باشد ، اما ترجیح می دهم در اینطور موارد ، بیشتر به اصول و استوانه های استوار معارف دینی وفادار باشم و دل بسپارم تا به گمانه زنی ها و حدس های ژورنالیستی و عوام پسندانه !

بعدالتحریر : یادت هست سالها بود وقتی می خواستی وسیله ای بخری ، اگر پشتش نوشته شده بود mode in japan ، تمام بود و همین عبارت ، اعتبار و ضمانت کیفیت آن وسیله می شد !
اتومبیل و لوازم خانگی و دوربین عکاسی و تلوزیون و ضبط و ظرف و ... فرقی نمی کرد . همین که فروشند با قیافه ای حق به جانب می گفت : « بابا ! مید این ژاپنه ها !! » می گرفتی و خیالت تخت می شد !
اما امروز ، غول علم و تکنولوژی و صنعت و اقتصاد ، روزهای سخت و بدی را تجربه می کند ...
باورت می آید ؟ یک شبه همه چیز درهم فرو ریخت !
انسان ! ... این موجود حقیر ...
باورت می آید ؟ وقتی صحنه های وحشت آور سونامی و امواج کوه پیکر را می دیدم که یک شهر را در عرض سه سوت !! درو کرد و رفت ، انگار داشتم اسپشیال افکت های محیرالعقول یک فیلم هالیوودی را تماشا می کردم !!
مثلاً « 2012 » را ...
مرگ سفید ، مرگ سیاه ، مرگ سرخ ...
مرگ سرخ ، مرگ سفید ، مرگ سیاه ...
تحلیلش باشد با شما ...


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/12/25ساعت 11:4 عصر توسط | نظر