• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : آقاي مهربان نوه ها...
  • نظرات : 9 خصوصي ، 45 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام حاج آقا

    ياد بابابزرگم افتادم وقتي مطلبتونو خوندم

    واي که کاشکي پيشم بود چقدر بهش احتياج داشتم

    يه چيزي بگم تاحالا شده بخوايين از دست خدا به يکي پناه ببريد ؟؟؟

    کفر نيستا اما من الان تو اين وضعم نميدونم چيکار کنم ........

    پاسخ

    عليكم السلام... خدا پدربزرگ بزرگوارتون رو رحمت كنه... و همه پدربزرگ‏ها رو... از دست خدا، به خودش پناه ببريد: لا ملجا و لا مفرّ منه الا اليه...