اين پست رو دارم دير مي خونم . اما فكر مي كنم علاوه بر فرموده جناب عالي مشكل اصلي خلق الله اينه كه نمي دونن از ازدواج چيي مي خوان! تربيت هاي پدر مادر ها معمولا افتضاحه و اصلا به اين فكر مي كنن كه بچشونو يه جوري تربيت كنن كه فردا بتونه يكي ديگه رو تحمل كنه ! يا برعكس ، فرداي روزگار براي يكي ديگه بچشون قابل تحمل باشه !
والديت اصلا نمي دونن چه مهارت هايي رو بايد به بچه هاشون قبل از ازدواج بدن و همه ي اينا يعني اهميت ندادن به ازدواج ! و برعكس جوون هاشون از اونور مي افتن! اونا خيلي به ازدواج اهميت مي دن و چون والدينشون بهشون ياد ندادن كه چجوري به ازدواج اهميت بدن يا به چه چيزي از ازدواج اهميت بدن، اونا فقط به موضوعات سطحي و ظاهري بسنده مي كنن.
اگر دو نفر با شعور باشند، اين سعي مي كنه به دين داري اون يكي احترام بذاره و اون يكي سعي مي كنه بي ديني هاي اون يكي رو به صورت كنترل شده تحمل كنه . البته نه بي ديني هاي ناموسي يا خاص! مثلا اينكه خب زنه دلش نمي خواد هرروز هرروز بره هيئت... يا همين مستحبات معمولي ديگه . اما قطعا خط قرمز ها بايد باشه. مثل تعريف مشترك از حجاب و عقايد ديني ضروري مشترك و ...
خواهشا حرف هام رو اصلاح بفرماييد ببينيم چه جوري درس پس داديم