سلام!
مطلبت عالي بود!!
اين حرفيه که من مدام دارم براي اين و اون تکرارش ميکنم.
چد ماهي توي يکي از ادارات تهران در سطح وزارت خونه کار ميکردم، ديگه آخراش داشتم رواني ميشدم، چنان پشت سر اين و اون غيبت کردن عاديه، که بعد از چند بار اعتراض به اين عمل زشت، همکارهاي قديمي بهت ميگن: اگه اينکار رو (غيبت يا در واقع بيييييييييييب) انجام ندي يه جورايي از لحاظ روابط عمومي مشکل داري !!!!!!فک کن!!!!
غيبت آرامش و امنيت رو از جامعه سلب ميکنه و آدمها تبديل به يه سري بيمار رواني ميشن که اول از تمام آدمهاي ديگه ميترسن، بعد ياد ميگيرن که در اوج ترس به هم چه جوري صدمه بزنن ، اونم خنجر زدن از پشته!!
غيبت جامعه رو (از سطح خانواده بگيريد به بالا) از لحاظ رواني چنان از هم ميپاشونه که حتي نميشه تصورشو کرد و آدمها رو تبديل به موجودات تو سري خور و ترسويي ميکنه که عوض رقابت سالم در همه زمينه ها با يکديگر، به همديگه از پشت خنجر ميزنن! و زير پاي همو خالي ميکنن، اونهم در رذيلانه ترين حالت...
به ياد داشته باشيم که:
" الغيبة جهد العاجز"!!!
توي اين حديث خيلي نکته وجود داره!!!
بايد يه سري تحقيقات و نشستهاي جهاني رو روحاني ها و جامعه شناسها و روانشناسهاي مسلمان با رويکرد ايجاد تمدن اسلامي، درباره اثرات اين گناه کبيره ( غيبت = 36 زنا) شروع کنند.
اين عادت وحشتناک و چندش آور، داره لااقل نظام اداري مملکت ما رو بيچاره ميکنه و حتي فلجججج. چيزي که هم مردم ازش متاثرن هم شاغلين بخش اداري و کارکنان اعم از خصوصي و دولتي.
فقط همتي لازمه...شدنيه