• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : تأمّلكي در باب هنر اروتيك !!
  • نظرات : 57 خصوصي ، 159 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اول يک داستان کوچک بگويم: درويش مومني بود که ريش بلندي داشت و تمام هوش و حواسش به ريش‌اش بود. مدام ريش‌اش را شانه مي‌زد و تميز نگه مي‌داشت. يک شب خواب ديد که سروش از طرف خدا پيغام آورده که: "اي درويش! آنقدر در بند ريش‌ات مباش و بيشتر با خدا باش!" درويش بي‌نوا از خواب پريد و با ناراحتي آنقدر بر سر و صورت خودش زد و ريش و موي‌اش را کند که بي‌حال شد و دوباره به خواب رفت. سروش باز از جانب خدا اين پيغام را آورد که: " درويش! اين چه کاري‌است؟ با ريش بي‌نوايت چه مي‌کني؟ هنوز هم که گرفتار ريش‌ات هستي!"

    دوست عزيز! فکر مي‌کنم هرچه ذهنمان کمتر در حوالي اين مفاهيم بچرخد کمتر دچار تحريک‌هاي آن‌چناني بشويم. در واقع ما کلاً درگير ريش‌مان هستيم؛ يا بي‌قيديم و کلاً ذهن آلوده داريم يا بي قيدي را کنار گذاشته‌ايم اما باز هم ذهنمان درگير بايد‌ها و نبايدهاي جنسيتي‌ست. يعني در هر دو صورت نقطه‌ضعف‌ها و حساسيت‌هاي جنسيتي داريم. با اين‌حال چه در قيد و بند باشيم و چه نباشيم، شاخک‌هاي حسي جنسي‌مان خوب کار مي‌کند. احتمالاً خدا هم با اين بايد‌ها و نبايدها مي‌خواسته به ما بگويد که آدم باشيد و مسئوليت نگاهتان با خودتان باشد و حالا برويد زندگي‌تان را بکنيد. نه اين‌که همهء فکر و ذکرتان درگير اين مسائل باشد حالا چه از نوع بايدش چه از نوع نبايد‌ش. من فکر مي‌کنم بياييم اين ريش‌مان را رها کنيم. و يک اثر هنري را تماشا کنيم؛ اگر به کارمان آمد از آن محظوظ شويم و اگر نيامد رهايش کنيم؛ بدون توجه به اينکه خالق اثر قصد سوء استفاده از احساسات ما را داشته يا نه. زيرا ما خودمان مسئول احساسات‌مان هستيم که از ما سوء استفاده بشود يا نشود. اگر به من زهر بدهند من نمي‌خورم. چون اين من‌هستم که مي‌ميرم. و وقتي من بميرم ديگر مسئول بودن ديگران تاثيري به حال من ندارد.


    پاسخ

    البته كه مسئوليت نگاه هر كس با خود اوست ! البته كه مسئوليت احساسات ما با خودمان است . همونطور كه شما ميگيد . اما فرض كنيد كساني باشند كه به خاطر سن كم يا اراده ضعيف يا هزار و يك دليل ديگه نگاهشون درگير اين اثر اروتيك شد و نتونستند مثل من و شما خيلي راحت رهاش كنند و ازش رها بشن ! خب اونوقت چطور ؟ /// خالق اثر و مخاطب و نحوه تعامل اينها با همديگر است كه هنر را ميسازد و به آن رنگ ميدهد . اصلا تعريف هنر جداي از اينها ممكن نيست ! چطور مخاطب يك اثر اروتيك مسئول نگاهش هست ولي خالق همان اثر مسئول اثرش نيست ؟ اينها به نظرم خيلي روشنه !