نظرات ياداشت عمامه هايي كه امانت حسين اند !

+ شيما

سلام، به نظر من که عمامه امانت کسي نيست. عمامه لباس قديمي اکثر مردم در ايران و عربستان بوده است. کي ميگه حسين عمامه سرش بوده؟ عمامه يک لباس بويژه ساختگي براي مجزا کردم آخوندها از مردم عاديست. مطمئنا د ردوران يکه همه آن لباسها را عوض مي کردند، تنها کساني که نخواستند لباسهاي قديميشان عوض شود، آخوندها بودند. لباس فضلا علمشونه، نه عمامشون. اگه اين نمادها برداشته بشه، مي بينيد که چندان هم فاضل نيستيد. و مثلا از يک دانشجوي ليسانسيه هم ممکن است کم بياوريد. اگر اعتراضي وجود دارد به توليد تمايز و تفاخر به آن است.
ديگه اينکه دوست عزيز به نظرم کار شما چندان هم جديد نيست. گرچه سطحتان از آخوندهاي دور و برتان بالاترست ولي اين دليل نمي شود که حرفتان غيرايدئولوژيک باشد. من چندتا از پستهاتان را خواندنم، لحن نصيحت و لحن تلاش براي تاثيرگذاري بر جوانان که سالهاست مي شناسيمش، از نوشته هاتان پيداست.
نگرش شما چه فرقي با نگرش آخونديسم رسمي دارد؟ هيچ. فقط کمي خوش آب و رنگتر و بامزه تر و با بيان جوانها همراهترست.
کاش مومنتر بوديد، آنقدر مومن که به ذات انسانها و ذهنشان احترام مي گذاشتيد و سعي نمي کرديد با اين تلاش بلاغت آميزتان آدمها را به راه راست هدايت کنيد.

پاسخ

نظرتون مثل شخص خودتون ، براي من محترمه ولي به نظر من اشتباس ! هر قشري با توجه به هويتي كه داره براي خودش اونيفرمي داره ! اين اونيفرم با توجه به هويت و كاركرد هر قشر تعريف و طراحي ميشه . ضمناً فرد ، هر وقت كه سر كارش باشه ملزمه كه اونيفرمش تنش باشه . روحاني هم هويتي داره براي خودش ! مثل پزشك . مثل معمار . مثل پليس ... روحاني هم هويتي داره و اونيفرمي ! چرا فكر ميكنيد پوشيدن اين اونيفرم يعني جدا كردن و تفاخر ؟ واقعا همين نظر رو در مورد لباس پليس و پزشك هم دارين ؟ اگه در مورد بعضي از مصاديق روحانيون داريد اين نقد رو ميكنيد حرفي نيست . چه بسا من هم در اين نقدي كه ميكنيد با ما هم نظر باشم . ولي اگر در مورد اصل هويت و لباس روحاني داريد حرف ميزنيد خب نميتونم بپذيرم فرمايشاتتون رو ... من نه ادعاي كار جديد كردن دارم و نه ادعاي حرف غير ايدئولوژيك زدن !! نميدونم از كجاي من اينطور برداشت كرديد ؟؟؟؟ من اصلا ادعايي ندارم ! من فقط دارم ديدگاه هام رو با رفقام به اشتراك ميذارم . همين ! اگر از نوشته هاي من اينطور برداشت كرديد كه ميخواهم نصيحت كنم بايد بگويم به پيش فرضهاي خودتان بر ميگردد نه به شيوه من ! هيچ گاه چنين قصدي نداشته ام كه نصيحت كنم يا كسي را به راه راست هدايت كنم . اما تاثير گذاري چرا ! همه ما ميخواهيم روي ديگران تاثير بگذاريم . اما تعبير من از اين تاثير ، مثل شما نصيحت و آخونديسم و اينها نيست . من بارها گفته ام و مي گويم قصدم تعامل است : « گاهي تاثير مي گذارم و گاهي تاثير مي پذيرم ! » مثل همه . مثل خود شما ! ... بگذاريد من هم مثل شما يك آرزو بكنم : كاش مي توانستيم همديگر را بدون پيش فرض هاي خودمان ببينيم و بپذيريم . كاش مي توانستيم قضاوت هاي ذهنيمان را كنار بگذاريم و يكديگر را عريان ببينيم ... عريانِ عريان ! // اگر آدرس وب داريد بنويسيد لطفاً