سلام
اين متن شمارو خيلي وقت است كه با تمام ضمايم ومتعلقاتش خوانده ام.بحث قابل تامل و چالش برانگيزيست.
در مورد نمايش حزن بايد بگويم كه گاه اسير كج فهمي هايي مي شويم كه كار دستمان ميدهد.هم در رابطه با شكل افراطي عزاداري و هم شكل معمول آن كه گريستن براي حضرت است .شكل افراطي آن كه آلت دست ظاهربينان شده و شكل معمول آن در گرداب شبهه پراكني ها گرفتار آمده.
معضل فرو ريختن گناهان با قطره اشكي براي امام حسين چون در شاخص هاي عقليشان نمي گنجد آن قدر مهم شده كه حاضر به فروختن همه چيز حتي معرفتشان هستند!
درمورد نمايش تصوير حضرت عباس هم بايد بگويم به خاطر خاصيت حافظه و عمر طولاني آن خيلي بايد دقت كرد...
من هنوز كه هنوز است عمرو عاص را با مرحوم "مهدي فتحي" و مالك اشتر را با "داريوش ارجمند" ميشناسم.
يا علي