• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : آنگاه پس از تندر ...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 122 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام...
    اول تشكر از حضورت در وبلاگم و سپاس بابت دعوتت ... با كمال ميل آمدم و از ديدن عكست بر سردر بلاگ اندكي شگفت زده شدم ... شايد چون وب گرد حرفه اي نيستم ،هنوز با وبلاگ روحانيت محترم روبرو نشده بودم.... به هرحال از آشنايي ات خوشوقتم ....
    برعكس خيلي ها كه من خودم بسيار باهاشون برخورد داشتم ... با روحاني جماعت بيگانه نيستم چون در بين آنها بزرگ شدم ... اين فاميلي صدر شايد اندكي مطلب را عيان كنه... شايد هم بخاطر همين ديد من نسبت روحانيت خيلي خاص باشه .... به هرحال تقدير اين بود كه اين " دختر آقا " - به تعبير اهالي - از دوسال قبل در عرض يك شب كاملا دين را ببوسه و كنار بذاره.... صرف نظر از پيامدهاي ريز و درشتي كه اين تغيير داشت و داره .... حالا طوري شدم كه تمايلي به خوندن مطالب ديني ندارم .... البته خوندن چند تا از پست هاي وبلاگت نشون داد كه قلم روان و كاركشته و جذابي داري .... پس مطمئناً براي خوندن مطالب غير مذهبي صرف بازهم ميام اينجا.....
    شاد باشي و سرفراز - سارا

    پاسخ

    سلام . من هم خوشوقتم . بابت لطفتون ممنونم ... بله ! خانواده صدر ، خانواده علم و فضل هستند . البته « دين » به خودي خود آنچنان مقوله عظيم و باشكوهي است كه قطعا كنار گذاشتنش آنهم در عرض يك شب و بعد نسبت دادن اين تغيير به تقدير ، چندان ساده نيست ! حتماً مراحلي را طي كرده و به آن نقطه رسيديد كه در آن شب خاص دين را كنار گذاشتيد . با خواندن همين چند خط از تغييري كه در عقايدتان داديد ، به ياد جلال آل احمد افتادم ... اميدوارم بين تقدير شما و سرگذشت جلال ، مشابهت هايي رقم بخورد ... من مطالب غير مذهبي ندارم . هر چيز كه مي نويسم و به هر چيز كه نگاه ميكنم ، آگاهانه يا نا آگاهانه ، تم مذهبي دارد . اما خوشحال مي شوم باز هم تشريف بياوريد