• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : حاتمي کيا ؛ ققنوس به گل نشسته سيد مرتضي آويني
  • نظرات : 15 خصوصي ، 156 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام ممنون از حضورت پست جديدت را خواندم و لذت بردم راستش را بخواهي من نيز با نظرت كاملا موافقم

    احساس مي كنم حاتمي كيا ديگر حرفي براي گفتن ندارد و سعي مي كند به جايي چنگ بزند سعي مي كند متفاوت به نظر برسد هرچند از لحاظ فرم قابليت هاي انكار ناپذيري دارد اما در رابطه با محتوا به نظر من به اخر خط رسيده است....

    پاسخ

    سلام . من هم متشکرم !
    اما من فکر مي کنم حاتمي کيا ، اگر همان حاتمي کياي آژانس و روبان و بوي پيراهن يوسف و از کرخه تا راين و .. مي ماند ، حرفهايش تمامي نداشتند ! آخر خطي براي آن حاتمي کيا وجود نداشت !
    چون ژانري که او در آن نفس مي کشيد ، ژانري عميق و راهي بي انتهاست ...
    منظورم فقط فيلم جنگي ساختن نيست که لزوما صحنه هاي توپ و تانک و اينها داشته باشد ! نه !
    براي مثال آژانس شيشه اي هم يک فيلم در ژانر دفاع مقدس بود و هم يک فيلم اجتماعي و حتي سياسي !
    اينه که ميگم قابليت هاي آن حاتمي کيا تمامي ندارد ...
    اما نمي دانم اين بين چيست که او نمي خواهد خودش باشد . شايد به قول شما مي خواهد متفاوت باشد .