• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : حاتمي کيا ؛ ققنوس به گل نشسته سيد مرتضي آويني
  • نظرات : 15 خصوصي ، 156 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مسلمان سبز 

    بيست و سه _ ((خوشحال مي شوم بدانم چطور نپذيرفتن حرف ابطحي را بي حرمتي به او تلقي نمي کنيد !))

    زيرا اين احتمال هست که آن حرف ها حرف خود او نباشد و او مجبور شده باشد آن حرف ها را بزند. شاهدش روند غيرقانوني محکمه ها.

    همچنين اينکه فقط کساني از فرصت دادگاه علني برخو.ردار شدند که اعتراف کردند. اين از نظر شما عادي است؟

    همچنين اصل 38 قانون اساسي نيز اين بي حرمتي را در حق متهم روا داشته است.

    بيست و چهار _ ((حتي اگر نتوانيد همان حرفها را بيابيد ( که هست )))

    زحمت کپي به عهده شما

    بيست و پنج _ ((کاش شهامت داشتيد و جاي نقطه چينها را با عين عبارات خودشان پُر مي کرديد !))

    کاش قبل از ادعا کردن تحقيق مي کرديد. نقطه چين ها از خود آقاي ابطحي بود.

    پاسخ

    يک ، دو ، سه ، چهار ... بيست و پنج ) منطق من روشن است و آنرا بي هيچ اغلاق و پرده پوشي بيان کردم . آنقدر روشن که نيازي به تکرارش نمي بينم . همانگونه که نيازي به ادامه اين بحث هم نميبينم !چون همانطور که خودتان گفتيد اختلاف ما در مباني و پيش فرضهاست که با اين نحوه بحث _ که به مچ گيري و کل کل کردن بيشتر ماننده است تا بحث منطقي !! _ قابل تحليل و تفصيل نيست ! البته مي توانيم تا مدتها فراز به فراز کامنتهاي يکديگر را بگيريم و هرجايش را توانستيم جواب بدهيم و هر جايش را نتوانستيم ، از کنار جواب دادن يا پذيرش حقيقتي که روشن شده طفره برويم ! اما خب فايده اي نميبينم در اين بحث ! شما اگر فايده اي سراغ داريد بفرماييد تا ادامه بدهيم !من به شدت معتقدم که « کلّ يعمل علي شاکلته » من اينگونه مي انديشم و شما هم آنگونه ! هردوي ما مباني انديشگي متفاوتي داريم که باعث شده در مورد اين مسئله خاص اينگونه بينديشيم و به قضاوت ها و نگاههاي متفاوتي برسيم !نه من توانستم شما را قانع کنم و نه شما توانستيد انقياد و اعتماد من را نسبت به منطقتان برانگيزانيد ! هم من به مباني شما و نتيجه گيري هايتان منتقدم و هم شما نسبت به مباني و نتيجه گيري هاي من ! و آنقدر در مباني فکري و فضاي انديشگي خودمان غور کرده ايم و انديشه هايمان به بلوغي رسيده که به اين راحتي و با يکي به دو کردنهاي اينچنيني نمي توانيم نظر يکديگر را تغييردهيم ! والبته بار اول هم نيست که با انديشه هايي و منطقي از جنس منطق طرف مقابلمان مواجه مي شويم .تصور مي کنم هردويمان حرفها و مواضعمان را کاملا روشن بيان کرديم . قضاوت باشد با خوانندگان ...