در پاسخ اين سوال: «چرا مومنين و متشرعين و به اصطلاح مذهبي ها را مجاز به داشتن ثروت و رفاه مادي نمي بينيم ؟» جناب فياضي، اگر از بعد زباني به قضيه بنگريم، وقتي ميگويند «روحاني» يعني کسي که بيشتر از زندگي مادي به دنبال زندگي معنويست. اسلام هم دنيا را مهم شمرده و هم عقبي را. اما وقتي کسي شد روحاني و دست برقضا مسئوليت ارشاد معنوي و گاهي مادي عدهاي از مردمان را به عهده گرفت، توقع آن است که خود سرمشق جمع کردن معنويات باشد نه تجمل. البته دقت کنيد، گفتم تجمل (luxury)، يعني چيزي که بيش از حد نياز طبيعي و اجتماعي انسان است. ميگوييم روحاني و روح و عالم معنوي. فرقي نميکند روحاني باشي يا استاد دانشگاه هر دو چون با معنويت انسان سروکار دارند بايد مجهز به اين معنويت خود باشند. اين است که ثروت اندوزي آقايان علما و روحانيان و فضلاء براي من به شخصه ناپسند مينمايد، وگرنه اسلام با کسب و کار حلال مسلماً مخالف نيست که باعث ثروت شود.
نکته ديگري هم هست، ما در زندگي ائمه اطهار که نگاه ميکنيم ميبينم، ايشان به حکم مسئوليت اجتماعي که داشتند، دست از مال و جاه دنيا کشيدند و به دنبال درد مردم و حفظ دين و ارشاد امت بودند، و ساده زيستي پيشه کردند. پس توقع من آن است که پيروان ايشان که اول روحانيان باشند بعد ما مردم عادي که ادعاي معنويتي نداريم، نيز از ايشان پيروي کنند.
در ضمن ما در طول تاريخ هم روحاني متمکن داشتهايم، هم روحاني بسيار ساده زيست. خدا عزت مزيد دهد آيت الله حسنزاده آملي را که وقتي از گشتگي کشيدن عائلهاش وقت طلبگي گفت، اشک برچشمها آورد. در عين حال از برخي شنيدهام، راست و دروغ گردن گوينده، بوده آخوندي که ثروت خوبي داشته (اسمش بماند) و در دوران عسرت روحانيان ديگر زمان شاه به ايشان کمک مادي ميکرده است. والسلام عليکم. ص.س.