گمان کنم حرف من به دليل ايجاز مُخل باعث سوء تعبير شد. بنده اساساً با مسئله کسب ثروت (نه ثروت اندوزي) به معناي اقتصادي آن کاملاً موافقم بودم و گفتم که اسلام کسب و کار حلال را براي کسب ثروت جائز دانسته که اين دين هم دنيايي است هم عقبايي. بيشتر تاکيدم بر دو وجهه از ثروت است. نخست تجمل که ناشي از ثروت اندوزي است، که در سيره بزرگان دين نيامده آن ديگري کسب ثروت براي رفاه آن نيز براي آن که فقر باعث آلودگي انسان نشود. بنده نيز با رفاه کاملاً در نظر خود موافقم بودم. عنوان هم داشتم که ائمه به حکم مسئوليت الهي براي ارشاد سياسي و اجتماعي و غيره جامعه ساده زيستي پيشه کردند. چنانکه رسول بزرگوار اسلام وقتي مهاجران اهل قريش سرپناهي نداشتند همتاي ايشان زندگي ميکرد. سخن من اين است که روحانيت مثل پدر يک خانواده بايد عمل کند که وقتي فرزندان سير شدند او سير شود، چون علماء دين دنباله رو ائمه هستند و از بين ايشان کسي تعيين ميشود که ولايت جامعه را به عهده گيرد. رفاه با ساده زيستي منافاتي ندارد. اگر خودروي سمند ميتواند باعث رفاه زندگي يک روحاني شود، ابتياع الگانس (شرمنده بنده از خودرو سررشته ندارم) تجمل است (خلاف شرع نيست اما خلاف سيره بزرگان هست. جنابعالي مسلماً از بنده بهتر واقف هستيد). در مورد علامه بزرگوار آيت الله حسن زاده بايد بگويم، بنده به مناعت طبع و ساده زيستي ايشان تاکيد داشتم نه آن که ايشان فقر را توصيه کند. يعني از يک طرف کساني بوده اند که بدين سان زندگي کردهاند و علم ايشان چه در فقه و چه در ساير علوم واضح است، و بودهاند کساني که براي پيشبرد مقاصد سياسي و ديني از ثروت خود براي اسلام مايه گذاشتند. يعني تائيد هر دوي آنها. يکي ساده زيست است يکي مولد ثروت. وگرنه بين ما عوام الناس و روحانيت از نظر کسب ثروت بديهي است که نبايد تفاوتي باشد و نعوذ بالله آيه نيامده که آخوند بايد در عسرت به سر ببرد. رعايت اعتدال و دوري از تجمل بر همه واجب است ديگر بر روحانيت و برخي از طبقات مثل علماء و فضلا واجب.
در ضمن از پاسخ حضرتعالي متشکرم.