• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : عروس پارسي را عشق است!
  • نظرات : 18 خصوصي ، 50 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    متاسفانه من زياد زبان‌دان نيستم. و اين روزها بيش از همه تاسفم مي‌خورم از اينکه هيچي عربي نمي‌دونم. ولي يه مطلبي رو به نقل از عزيزي که به عربي بسيار مسلط بود مي‌گم و اونم اينه که قدرت تصويرگري که شعر عرب داره، به هيچ وجه در اشعار پارسي به چشم نمي‌خوره. اگر واقعا اينطور باشه -که بعيد هم نمي‌دونم همين‌طور باشه- در اون صورت، نازيدن به وزن و آهنگ و نثر مسجع پارسيمون در برابر اون قدرت تصويرگري فوق العاده، زياد هم روا نيست. يعني خواندن اين مطلب ناخودآگاه، اندکي پان ايرانيستي را در مخاطب القا مي‌کنه.

    هر چند لازم به ذکره که خودم هم بسيار شيفته ادبيات و شعر پارسي -به خصوص از نوع هم ولايتي‌هاي خودمون يعني فردوسي و اخوان- هستم.

    پاسخ

    البته اين چيزي که اون عزيز فرمودند زياد هم دور از واقعيت نيست چون ميراث شعر عربي بسي ديرپاتر از شعر فارسي هست. به مباحث تاريخ ادبيات احاطه ندارم ولي فکر مي کنم حداقل چيزي حدود پنج قرن شعر عربي ديرپاتر از شعر پارسي باشه. ظاهراً چيزي به اسم وزن شعر هم از زبان عربي وارد زبان فارسي شد و خب به خاطر قابليت زياد زبان ما به خوبي اون رو در خودش هضم کرد. اما در عين حال فکر مي کنم مقايسه بين زبان عربي و فارسي و قضاوت در مورد قابليت هاي تصويرگري يا موزون بودن اين دو، نياز به دقت بالايي داره. عربي به خاطر پويايي در ساختن افعال و ترکيبات نو، از فارسي بسيار جلوتره اما اين به تنهايي کافي نيست که بگيم فارسي از عربي ضعيفتره! منافاتي نداره که هم به تخييل و صورتگري عربي اذعان داشته باشيم و هم به موزوني و زيبايي پارسي بنازيم! البته به نظرم بايد بين ميراث شعرعربي و فارسي و بين قابليت هاي بالقوه اين دو فرق گذاشت!... خوشحالم که از دقت نظرتان در مورد مطالب استفاده مي کنم.