سلام .
پارسي نويس خوبي هم هستيد ها .... همون مثل آب نمي بينه وگرنه شناگر قابليه !
نقد و تحليل خوبي بود حاجي
سلام
البته خيلي از ماها براي اينكه اظهار كنيم خيلي چيز بلديم يا از كلمات قلمبه سلمبه عربي استفاده مي كنيم يا با لهجه غليظ از لغات انگليسي .
به نام خدا[گل]سلامممنون که کلبه ي انتظارمان را منور کرديد و تشريف آورديد[گل][گل]با مطلب جديد به نام نجواي شبانه با امام زمان بروزم[گل]
.....اي شاه بيت غزل آفرينش اللهي !
همه ي کلماتي را که از نخستين روز آفرينش بر زبان انسان جاري شده است گرد آورده ام و از ميان آنها کلمات روشن و سپيد را انتخاب مي کنم تا عاشقانه ترين دل نوشته ها را با تو نجوا کنم،
همه ي ابرهاي کبود و بي تابي را که در آسمان بي کران ازل نقش بسته بودند تا بر سر رهگذاران غريب ببارند و صاعقه ها و رعدهايشان سکوت سرد شب ها را بشکند. به ياري طلبيده ام تا دست هايم را پر از باران و ترانه کنند. [گل]تو آن سخاوت سبزي که انتظارت راهميشه پنجره در پنجره پريشانم
به چشم مؤمن مردم گناه من اين استکه با تمام وجودم تو را مسلمانم
چگونه بي تو دل من نجات خواهد يافت؟مني که بينفس تو غريق طوفانم
شبي براي سکوتم ترانه ميخوانيو من به يمن صداي تو سبز ميمانم
فريب آيينهها را نميخورم هرگزبيا براي رسيدن تو باش پايانم[گل]التماس دعا[گل]
سلام...مطالب وبتون رو هر چند صباحي دنبال مي کنم...قلمتان پر قوت!موفق و منصور باشيد...
دهان دختري زيبا تهي زدندان است..
که هر شکسته دندان بهاي يک نان است...
بهاي انسان در اين روزگار چند است؟؟؟
آسمانم دلتنگ حضور توست...
به خيالتون مي خواستيد از فارسي تعريف کنيد ولي همون رگ و ريشه عربي خودتونو نشون داديد.
قرآن و نماز و حديث و پويايي موسيقايي و چي چي..........
شماها همتون پارسي ستيز و شمشيرداريد. چه مي فهميد پارسي و ايراني يعني چه
اساسا تمدن ايراني يک تمدن ادبي است ،ايرانيان در خانه هايي به شکل شعر و درودخانه هايي به نام آواز زندگي ميکردند . ايرانيان در گردنه هاي تاريخ در مقايسه با اعراب ،با ادب تر و هنر دوست تر بوده اند ، يادمان نرود که سرداران ايراني با شمشير سخن بغداد را به تصرف خود در آوردند ،و باز امروزه روز اين شاعران ايراني هستند که علي رغم گذشت قرن ها همچنان سمرقند و بخارا را در چنگ زبان خود دارند !اينست که هنوز هم دل ناوگانهاي خارجي از دهانه خيليج هميشه فارس ميلرزد و رفت و آمد نفت کش هاي آمريکايي از خوف خون شهيدان ماست که در مه صورت ميگيرد ...اين است که هنوز هم هم اعراب از پخش مراسم رژه لشگرهاي ايراني در کانال سوئز خود وحشت دارند چرا که هنوز هم صداي انفجار قلب سربازان ايران زمين ، دل منافع آنان را به لرزه در مي آورد !درست مثل آن لحظه اي که مغول هابه محاصره فارس آمده بودندو آنطرف تر اين اشعار سعدي بود که دل پادشان چيني را تسخير ميکرد!
زنده باد زبان پارسي ، زبان انديشه ، هنر و گفتگو
عرب در صحراي سخنوري به دنيا مي آيد و سر بر بيابان تکلم ميگذاردعربها از ميان همه هنرها فقط زبان دارند ،هيچ زباني به زيبايي عربي نميتواند بر صفحه برقصدتکلم به زبان عربي احلي من العسل استصحرا در نگاه يک شاعر عرب است که سخن ميگويدعرب در بيابان شتران خود را از کودکي تا گمشدن نامگذاري کرده استشتر سرخ مو ، شتر سبزه رو ، شتر شش ماهه ، شتر چهارده سالهشتر شيري ، شتر پلنگي ، شتر زنگولي ، شتر مست ...ميبني اين قافله پر از بار معاني و متاع مضامين عرب است که قرن ها بر متون ادبي و عرفاني و فلسفي جهان حکومت ميکند ، و تو باور نميکني شعر جانسوز اي ساربان آهسته ران سعدي ، پيش تر تصنيف يک شاعر بيابانگرد عرب بوده است ، چه ، شاعران عرب نخستين شاعراني بوده اند که بر سياهه چادر سوخته معشوق اشک ريختند و در ميان رمل هاي تشنه و سدرهاي سوخته نينوا به ملاقات محبوب مهرگستر نائل آمدند !
زنده باد زبان عربي ، زبان قرآن ، زبان نهج البلاغه
نيمه شب تابوت را برداشـتند بارغم بر شانه ها بگذاشتند