آره ديگه، اگه دوستان شب زنده داري مثل شما داشته باشيم مام پايه ي شب زنده داري هستيم خب :دي ... اينکه ما جاي اون خانم ها نيستيم، آيا دليل مناسبي هست براي اينکه توي قضاوتهامون در مورد پوشش اونها اشتباه کنيم؟ من فکر نمي کنم... خب مسلّمه که من آزادم و با آزادي موافقم.اما با اون نکته اي که در مورد تعريف مرزهاي آزادي ميگين مشکل دارم. اينکه «آزادي هيچ چارچوبي ندارد» . آزادي قطعا يه چارچوب و يه مرزهاي مشخصي داره. حالا يکي مياد ميگه مرز آزادي شخصي آدمها، صدمه نزدن به آزادي ديگرانه و يکي ديگه هم ميگه مرز آزادي آدمها، صدمه نزدن به حقوق مادي و معنوي آدمهاي ديگس. من فکر ميکنم خانمي که پوشش نوع سوم رو انتخاب ميکنه، داره حقوق معنوي ديگران و آرامش رواني شون رو ناديده مي گيره. حتي ممکنه به امنيت حريم خانواده شون تجاوز کنه! داره به زور وارد محدوده عاطفي شخصي آدمهاي ديگه ميشه. اينطور نيست؟ ... در مورد نکته دوم هم، خب چرا! البته که داريم. خودم که قبلا گفتم...