• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : خواب نما شدم كه...
  • نظرات : 9 خصوصي ، 38 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + قرعه 


    مسلما دومي!

    اما من منظورم اين بود که آدم تا قبل از ازدواج بايد غريزشو سرکوب کنه...بعد از ازدواج نيازي به سرکوب نيست!

    شما بفرماييد قبل از ازدواج چه طور ميشه غريزرو مديريت کرد؟

    پاسخ

    ظاهرا سوءتفاهم شده! من هم دارم در مورد قبل از ازدواج صحبت مي‏كنم ولي فرق نظر من و شما در رويكردهاي كنترل غريزس... شما مي‏فرماييد «سركوب» و من ميگم «مديريت و كنترل». خب اينها ممكنه معناشون يه چيز باشه ولي توضيح دادم كه گرانيگاه اصلي ماجرا، توي اون نگاهيه كه به «قضيه‏ي مهار غريزه» داريم! اگه نگاهمون به غريزه، قهرآميز و پليدانگارانه باشه، خب برخوردي كه از توي اين نوع نگاه در مياد، يه برخورد سركوب‏گرانه است كه آسيب هاي خودشو داره... و اگه نگاهمون مشفقانه و مدبّرانه باشه، برخوردي كه از توش درمياد، مديريت و كنترله!... ممكنه بگيد خب اينها كه بازي با الفاظه و چه اون كسي كه داره غريزه‏شو سركوب مي‏كنه و چه اون كسي كه داره مديريتش مي‏كنه، بهرحال دارن يه كار انجام ميدن و اون ميدون ندادن به غريزس! ولي ببينيد، كسي كه غريزه‏شو دوست نداره و اون رو منفور و پليد مي دونه و نتيجتا سركوبش ميكنه، طبيعتا تعادل يه بخشي از وجود خوشو بهم مي‏زنه، حداقل اينه كه اين عدم تعادل كه از آسيب‏هاي اين نوع نگاه هس، اگه خودشو توي مسائل فيزيولوژيكي نشون نده، به صورت يه ناهنجاري رواني و روحي بروز پيدا مي كنه. اما كسي كه غريزه رو امانت الهي ميبينه، نميتونه ازش متنفر باشه و پليد بدونتش! خب طبعا با يه نگاه دلسوزانه و مشفقانه غريزه رو مديريت و كنترل مي‏كنه. اين آدم هيچ وقت از اينكه به غريزش ميدون نداده، احساس خشم و رهاشدگي نمي‏كنه و دچار پرخاشگري و سردرگمي نمي‏شه چون مي‏دونه كه داره چيكار مي‏كنه، نقشه‏ي راه دسشته و داره از بالا به ماجرا نيگاه ميكنه. در حاليكه اولي معلوم نيس گرفتار اين آسيب‏ها نشه.