• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : سندروم خودروشنفکرانگاري
  • نظرات : 6 خصوصي ، 46 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    سلام. دقيقاً با اينجور افراد برخورد داشتم. خودش رو مردم دار مي دونست و اينکه مي دونه با هرکسي با چه زبوني صحبت کنه!!!
    من که تحمل اينجور افراد منافق و منفعت طلب رو ندارم. اينجور افراد همه رو براي خودشون نگه مي دارند چون معتقدند يه جا به دردشون مي خوره!
    راستي فرموده بوديد آدرس، چشم. اينم آدرس.
    پاسخ

    ممنونم... خوشحالم كه دوباره شروع به نگارش كرديد
    سلام!
    و با اين دروغ بزرگ چقدر ژست فهم بيشتر برايمان مي گيرند در حاليکه جزء حزب باداند و به قول مولا علي ع «همج رعا»
    ممنون که به ما سر زديد توقعي بابت لينک نيست بيشتر ميخواستيم ردي از ما در اينجا باشد تا از نقد و نظرتان سود ببريم
    ياعلي
    پاسخ

    سلام... خواهش مي‏كنم... باز هم شرمنده! ... خدمت‏تون خواهيم رسيد ان شاءالله
    [لبخند]
    پاسخ

    :)

    سلام من هم به مخاطبينتون اضاف کنيد!
    پاسخ

    سلام... خوش آمديد


    سلام .عرض ادب

    اولاً بيلميرم نه بيلميرن ..... ترکي را پاس بداريد.

    دوبماً: به اين تيپ آدمها در جامعه ما ميگن:ادمهايي با روابط غمومي بالا !!! وبسي مقبولند

    پاسخ

    عليكم السلام... بيلميرم، بيلميري، بيلميرند!! بيلميرن صيغه‏ي جمع مذكر غائب هست ديگه :))
    + سيد محمد 
    باز هم سلام بر شما و عرض ارادت
    متاسفانه با اين سوات کم بنده نمي‌شه عمق اين مطلب که احتمالا عميق هم هست رو درک کرد.
    بحث روشن‌فکر پنداري و اينا به‌کنار که کلا چيز نچسبيه، حتي خود واژه يا صفت روشن‌فکر هم براي من ديگه به زرشکي نيارزد (چون فکر مي‌کنم اون روشن‌فکري اي که از اولش رايج شد، يه منافاتي با بعضي از اصول و ... داشت، الان که بيشتر هم شده، اگرچه که بعضي‌ها هم روشن‌فکر شدن!، اما مي‌گن نوعش فرق مي‌کنه)
    اما اين "همه رو تائيد کردن" و "لبخند زدن" که اينجا ذکر شده رو به قولي در نيافتم که منظورتون چيه ؟!
    مثلا من گاهي وقت‌ها در مقابل بعضي از حرف‌ها و بحث‌هايي که پيش مياد و از طرف مقابل يه‌سري استدلال‌ها و توجيهاتي ارائه مي‌شه که اگه يه ذره روش بخوام مانور فکري بدم، به معناي واقعي کلمه مُخم به فنا مي‌ره. پس لبخند ميزنم و يه‌جورايي فقط خودم رو ازون بحث دور مي‌کنم
    آيا الان منظور شما اينجور مواقع بود يا ... ؟!
    پاسخ

    سلام سيدنا... نه! منظورم اينجور مواقع نيست. فكر مي‏كنم بايد توجه شما رو هم به كامنت خانم ريحانه و چيزهايي كه خدمتشون گفتم، جلب كنم :)
    + 255815 
    موافقم ناجووووورررررر!!!
    پاسخ

    موتوشكرم :)
    اين ممکنه به شکل نگرفتن اصول عقايد(مطلقِ عقايد حتي از نوع ماترياليستي ) برگرده. واينکه علي الاصول نميشه فردي به دو چيز ناقض هم معتقد باشه!!! حتي اگر اگر اين تناقض ظاهري باشه... بي دليل نيست که اذا تعارضا تساقطا
    اين حرف ها که بعضا امروزه خصوصا در قشر دانشگاهي باب شده که همه درست ميگويند وهر چيزي از ديد فردي خاص ممکن درست باشه بنظر من خطرناکه دقيقا همان نسبي گرايي ميشه و اينکه هيچ چيزي مطلق نيست حتي نفس خير و شر که ممکنه از يک نگاه خير و از يک نگاه شر باشند.
    نسبي گرايي جزئ راهکارهاي جريان الحادي براي مصادره به مطلوب کردن عقايد ماست.
    پاسخ

    فرمايش‏تون كاملا دقيق و ظريف بود! يكي از دلائل مهم بروز چنين رفتاري همين چيزي است كه فرموديد

    نقل قول از زر نوشت:((مي دونيد خاصيت اينجور مطالب چيه؟ اينه که همه رو به نچ نچ وامي داره! يعني اکثرا با مطلبتون موافقن و اعلام برائت مي کنن از يه همچين رفتارايي! در حاليکه يه درصديش توي وجود خيلي هامون هست!دلم مي خواد توي نظرات براي يه همچه مطلبي يه "مرد" پيدا بشه بگه: من اينجوريم! گرچه حتي اگه يه فرد اينجوري پيدا بشه، مياديه لبخند مي زنه و واسه اين که نويسنده رو راضي نگه داره يه تشکر مي نويسه توي نظرات و ککش هم نمي گزه که بهش انتقاد وارد کردن))
    پاسخ

    به اميد آن روز كه كك‏مان، گزيدن بگيرد!! :)
    سلام حاج آقا ....
    شايد براي اولين بار با حرفاتون مخالفم !! و مشکل دارم ....
    مناصولا به روي همه لبخند مي زنم .... حتي کساني که ميدونن من ازشون خوشم نمياد .... حتي کساني که با من خيلي خوب نيستن ... اما سعي مي کنم هميشه و هميشه لبخند داشته باشم .... اگر به کاري معتقد باشم اصلا برام مهم نيست بقيه تاييد مي کنن يا نه ... رگمم اتفاقا زيادي حساسه ... و اگر کوچکترين حرفي ناراحتم کنه سريع عکس العمل نشون ميدم .... اعتراف مي کنن در خيلي مسائل و حتي اساسي ترين مسائل تکليفم با خودم مشخص نيست .... اما خب .... من با اينکه هميشه لبخند به لب دارم و اصلا بين دوستام با اين ويژگي شناخته شدم نه خطرناکم .... نه دروغ ميگم ... نه اهل ظاهرسازي و نفاقم ...
    شايدم من درست متوجه اين پست نشدم ...
    اما به نظرم لبخند هيچ ربطي به گزينه هاي ديگه نداره ....
    لبخند نشانه ي رضايت از وضع موجود نيست .... لبخند به نظرم يه جور صلح طلبيه .... يه جور بهانه براي اينکه آدم خودش حس خوبي داشته باشه و بتونه اين حس رو منتقل کنه ........
    شايدم کلا من اشتباه مي کنم .........


    پاسخ

    سلام... نه! من فكر مي‏كنم من و شما اختلاف نظري باهم نداريم. ببينيد! منظورم من از «لبخند زدن» توي اين پست، يه استعاره از تاييد كردن بي‏جا و بي‏چون‏وچراي همه هست! استعاره از تلاشي كه بعضي‏ها مي‏كنند تا به هر قيمتي دل همه رو به دست بيارن و اسم اين رو هم مي‏زارن با جنبه بودن و خوش‏برخورد بودن! وگرنه منظورم من اين نيست كه تا به يكي رسيديم كه ديديم رفتار، گفتار يا افكارش مخالف سيستم فلسفي_اخلاقي ماست، باهاش تندي كنيم و تشر بزينم و رابطه‏مون رو كات كنيم! من اون آدم‏هايي رو دارم نقد مي‏كنم كه با هر نوع رفتار و هر نوع گفتاري كنار ميان و روي خوش نشون مي‏دن! در حاليكه اگه كسي به يه سيستم اخلاقي و فلسفي (حتي كاملا شخصي و حتي كاملا غير ديني) براي خودش داشته باشه، نمي‏تونه همه رو تاييد كنه و باهاشون كنار بياد! گاهي نه گفتن و اعتراض كردن و چهره درهم كشيدن هم لازمه! و البته خب معلومه كه منظورم از چهره درهم كشيدن، اهانت و توهين نيست.

    امروزم سلام

    راستش من شايد اون مردي باشم که دنبالشين بگه من اينجوريم...

    البته من يه کم با اون مفهومي که"بي يار" و "زرنوشت" گفتن متناقضم

    منظورم اينه که اتفاقا کاملا با منافق بازي مشکل اساسي دارم و اينکه خودم به اندازه کافي ميدونم خيلي بده تلاش کني همه رو راضي نگه داري...ضمن اينکه من اصلا اينجوري نيستم که همه رو تاييد کنم ولي نميدونم چرا هر کاري ميکنم نميتونم بقيه رو ناراحت کنم و حتي اگه اونا تو يه اتفاق مقصر باشن يا اينکه حتي يه جورايي حرمتمو نگه نداشته باشن بازم نميتونم به روشون بيارم و بدبختانه خيلي زودم از يادم ميره رفتارشون...خلاصه اينکه کاملا به افتضاح بودن اين اخلاقم واقفم و هم خوشحال ميشم و هم ممنون که راهنمايي کنيد اين درد بي درمونو درمان کنم که انقدر به خاطرش با کفش ميخي رو اعصاب خودم راه نرم...منتظرم امر بفرماييد :)

    پاسخ

    سلام... نه! شما اوني نيستين كه من ميگم! فكر مي‏كنم بايد توجه شما رو به كامنت خانم ريحانه و چيزهايي كه خدمتشون گفتم، جلب كنم :)
    سلام
    به قول استادي
    كسي كه قولي در ميان قول ها داشته باشد حتما منتقدي هم دارد كسي كه منتقدي ندارد اساسا قولي ندارد
    معلومه به پست يكي از اين موجودات برخورديد
    پاسخ

    سلام برادر بزرگوار... چه استادانه فرمودند اين استاد!

    سلام حاجي...

    من فکر ميکنم کسي که به روي همه لبخند ميزنه رفتارش کاملا منافقانه اس........

    پاسخ

    سلام عزيز... فرمايشتون متينه. اتفاقا منم خواستم دس بزارم روي نفاق، ولي ديدم گاهي ممكنه اين اتفاق در ناخودآگاه فرد شكل بگيره، يعني ضمير ناخودآگاه طرف، اين نوع رفتار خاص رو براش تجويز مي‏كنه و در واقع خودش براي اين رفتار، مباني و اهداف بلندمدت نداره! ولي نفاق، اون وقتي اتفاق مي‏افته كه طرف مي‏شينه فكر مي‏كنه، طرح مي‏ريزه ميگه من اينجا بايد لبخند بزنم به خاطر اين هدف و اون هدف! يعني يه جورايي نفاق جايي صدق مي‏كنه كه ضمير خودآگاه آدم طرح يه رفتار منافقانه رو بريزه... البته تاكيد و اصراري روي حرفم ندارم، قابل بحثه
    + زرنوشت 
    تازگيا واژه ي روشنفکر هم باعث في. ل. تر شدن مي شه که جدا جدا نوشتيدش؟ فکر مي کردم فقط خودِ منورالفکرا ف.ي.لتر مي شن!
    مي دونيد خاصيت اينجور مطالب چيه؟ اينه که همه رو به نچ نچ وامي داره! يعني اکثرا با مطلبتون موافقن و اعلام برائت مي کنن از يه همچين رفتارايي! در حاليکه يه درصديش توي وجود خيلي هامون هست!
    دلم مي خواد توي نظرات براي يه همچه مطلبي يه "مرد" پيدا بشه بگه: من اينجوريم!
    (گرچه حتي اگه يه فرد اينجوري پيدا بشه، مياديه لبخند مي زنه و واسه اين که نويسنده رو راضي نگه داره يه تشکر مي نويسه توي نظرات و ککش هم نمي گزه که بهش انتقاد وارد کردن!)
    پاسخ

    نه! روشنفكر باعث فيلتر شدن نميشه، ولي توي حافظه‏ي اطلاعات تاريخي من، اين واژه مترادف با خاطرات بد و چيزهاي ناخوشاينده! خواستم بگم اين واژه اَخه! جيزه! ... ((مي دونيد خاصيت اينجور مطالب چيه؟ اينه که همه رو به نچ نچ وامي داره! يعني اکثرا با مطلبتون موافقن و اعلام برائت مي کنن از يه همچين رفتارايي! در حاليکه يه درصديش توي وجود خيلي هامون هست!دلم مي خواد توي نظرات براي يه همچه مطلبي يه "مرد" پيدا بشه بگه: من اينجوريم! گرچه حتي اگه يه فرد اينجوري پيدا بشه، مياديه لبخند مي زنه و واسه اين که نويسنده رو راضي نگه داره يه تشکر مي نويسه توي نظرات و ککش هم نمي گزه که بهش انتقاد وارد کردن)) : يني چيزي گفتين كه من تا صبح قيومت هم اگه مي‏نشستم و پست مي‏نوشتم كه فيلان و بيسار، نميتونستم به بعضي‏ها اين تذكر رو بدم كه آهاي! به تو هم دارم ميگما!! ... خيلي ممنونم
    سلام بر گرامي استاد.
    سخنتان که درست است و البته بعد روانشناختي يا شخصيت شناسي دارد و من ربط آن را به سندروم خودروشنفکرانگاري نفهميدم.
    البته بي سوادي بد دردي است و ما هم اگر از نزديکي هاي حوزه مي گذشتيم ممکن بود درک بهتري از خود روشنفکرانگاري پيدا مي کرديم اما هر چه به مخيله فشار آوردم نکشيد!
    مي شه به زبان روستايي من بفرماييد رابطه چيست؟
    يا ... يا فقط خواستي باز انگشتي توي چش روشنفکري بکنيد!
    آي امان از اين شيخ ها که هر جور که شده زهر خودشان را مي ريزند!!
    البته بنده کورفکر تشريف دارم ولي بيچاره روشنفکرها!!
    سلامم را بپذير.
    پاسخ

    سلام و رحمةالله... ربطش به سندروم خودروشنفكرانگاري همان مسائل روان‏شناختي و شخصيت‏شناسي است كه فرمودين ديگه! يعني فرد فكر مي‏كنه اين كه در برخورد با هر حرف و رفتاري، روي خوش نشان بده و تاييد كنه، از نشانه‏هاي لارج بودن و مثبت بودن و با جنبه بودن و با ظرفيت بودن و اينهاست... البته اگه منظورتون واژه‏ي سندروم هست، خب منظورم از سندروم، دقيقاً اون معناي خاص علميش نيست! در واقع در اين پست، يه استخدام رندانه در مورد اين واژه صورت گرفته... البته اون قصه‏ي انگشت توي چشم كردن و اينها رو هم تكذيب نمي‏كنم :))
     <      1   2   3   4      >