باسلام
خيلي جالب بود برام نکته اولي که در مورد دليل اولويت داشتن دغدغه فرهنگي بر سياسي در وبتون گفته بوديد
چيزي که ازمتنتون دريافت کردم اين بود که شما با انتقاد از قرابت احمدي نژاد و مشايي خواسته بوديد که اقاي احمدي نژاد به اين وضع خاتمه بدهد و دليل اين قرابت رو قرابت فکري بين احمدي نژاد و مشايي دانسته بوديد و حدس زده بوديد
من فکر مي کنم که قرابت احمدي نژاد و مشايي از جنس انديشه اي نباشد.يعني احمدي نژاد از نظر انديشه با افکار حداقل التقاطي نماي مشايي تفاوت دارد ولي اين قرابتي که نمود دارد و شما بدرستي به ان اشاره کرديد از کجاست؟!
بنظرم اين پافشاري براي باقي ماندن مشايي از بعضي روحيات شخصي اقاي احمدي نژاد نشأت مي گيرد روحياتي مثل لج بازي(در مقام نقد غيبت نمي باشد چراکه گفتن اين تيکه لازم است).يا شايد روحيات خوبي مثل پافشاري بر حقيقت که البته به خود رأي پسندي و افراط آميخته شده است و از رابطه احساسي که بين اين دو متأسفانه بوجود امده است نبايد غافل بود
بنظرمن اين جداي از اين است که احمدي نژاد را همفکر با مشايي بدانيم البته در اين همايش ايرانيان خارج از کشور شايد يک مقدار به حرف من بشود خدشه کرد چرا که احمدي نژاد همان حرفهاي مشايي رو به نوعي ديگر تکرار کرد ولي اماره هاي ديگر هست که نشان از تأييد حرف اول من است
بطور مثال جمعي از دانشجويان که به ديدار احمدي نژاد در پاستور مي روند بعد از انتقاد به وضعيت مشايي،جوابي که احمدي نژاد مي دهد اينست که شما برويد يک دقيقه پاي قران خواندن اقاي مشايي بشينيد که چقدر خوب و زيبا قران مي خواند بعد نظرتون در مورد ايشون عوض مي شود !!!
ببينيد بنظر شما اين حرف نشان از احساسي بودن روابط و نه عقلاني و قرابت انديشه اي ندارد؟
البته دلايل اثبات شده ي ديگري هم براي قرابت بين اقاي احمدي نژاد و مشايي وجود دارد که بعدا ذکر مي کنم
ولي هشدارهايي که به اقاي احمدي نژاد داده بوديد کاملا صحيح بود و واقع بينانه چراکه اين هشدارها واقعيت دارد حالا به هر دليلي ايشون با اقاي مشايي قرابت پيدا کرده است
بدون اغراق واقعا از خواندن نظرات و مطالتون ،لذت مي برم
![]()
ولي حاج اقا براي ايشون و همه ي ما دعا کنيد توي اين ماه متحول شويم
محتاج دعا خيرتون هستيم.يامهدي ع