یک سال قبل در چنین روزهایی، فضای سیاسی و اجتماعی کشور ، سرشار از نشاط و لبریز از تحرک بود ... یادش بخیر !
البته ذات انتخابات با خود حرارت و نشاط می آورد و اما انتخابات ریاست جمهوری دهم علاوه بر این خصیصه ذاتی ، مختصاتی داشت که بی تفاوت ترین سلیقه ها را هم به میدان کشاند.
رفتار شناسی عده ای که در ادبیات سیاسی کشور ، خواص نامیده می شوند ، نشان می دهد که این عده ، عموما ، هرگز بر مبنای الگوی اخلاقی و متدیّنانه ، رفتار نکردند و حتی مدل رفتار حرفه ای سیاسی هم ، در رفتارشان دیده نشد. نه بلوغ اخلاقی و نه بلوغ سیاسی !
این نگاه مبتنی بر رفتار شناسی نخبگان سیاسی در هر دو جریان سیاسی کشور است و اصولا فضای نخبگانی کشور فضای غیر بالغ و نا پخته ای است !
البته من معتقدم عده ای که امروز به عنوان خواص و نخبه سیاسی در طراز اول فضای نخبگانی شناخته می شوند ، از جهت قدرت تحلیل و قوت فهم و پختگی رفتار و تقوای سیاسی و پای بندی به اصول رفتار حرفه ای ، هرگز از افراد طراز های بعدی ( یا همان شخصیت های غیر معروف و کمتر شناخته شده ) بالاتر نیستند بلکه به عکس ، بسیاری از کسانی که در حاشیه و هامش فضای سیاسی فعالیت می کنند توانمند تر ، حرفه ای تر و متخلق تر از بازیگران ویترین های سیاسی کشورند ... بگذریم.
کاری ندارم به اینکه بعضی از این خواص مغرور ! همچنان ، متکبرانه و خودخواهانه ، از پذیرش حکم عقل و قانون و خواست مردم ، سر کشی می کنند و خود را محق می خوانند ( می گویم خود را محق می خوانند چون معتقد نیستم که این آقایان در خلوت گاه دل و پستوی ذهنشان ، حقیقتا خود را محق بدانند ! ...).
کاری به این هم ندارم که برخی از این خواص مغرور ، این روزها پای ثابت مراسمات عزا و عروسی و دید و باز دید و عیادت و ... هستند و از این رهگذر هم در سودای استحیاء سیاسی خویشند و هم در پی منت کشی ، آن هم بدون پرداخت هیچ گونه تاوان و هزینه ای ! به این می گویند معامله گری و اهل بخیه بودن ... و من مانده ام مردم را و صداقت با مردم را کجای این معادله ( بخوانید معامله ) جای دهم !
به همه اینها کاری ندارم و اصولا برای توده ی مردم _ جدای از سرنوشت انقلاب و کشور _ اساسا مهم نیست که فلان چهره سیاسی چه کرد و چه می کند . اما نمی توانم به مردمی که رفتار غیرمعقول و غیرمعمول این چهره ها ، زندگی روزمره شان را دستخوش زلزله های ناخوشایند کرد ، کاری نداشته باشم !
نمی توانم بی تفاوت باشم نسبت به دو دستگی و چند دستگی که در خانواده های مردم بر سر همین اعاهای پوک و پوچ بوجود آمد !
چقدر دل خوری ها و چقدر آزردگی ها و چقدر نزاع های بی آغاز و انجام که میانه دوست و برادر و پدر و پسر را گل آلود نکرد !
چه آشفتگی های ذهنی و بهم ریختگی های اعتقادی که ره آورد این فضای تاریک و وهم آلود نبود !
هزینه های سنگین مادی و بار های کمرشکن داغ عزیزان و نا امنی های روانی و اجتماعی ! ؛ اینها تحفه نامیمون رفتار افسارگسیخته نخبگان بود برای مردم !
بزرگ باد و بشکوه ، روح آن عالم عارف که به اصرار مردم ، بر فراز منبر رفت و تنها جمله ای گفت و آنگاه از منبر پایین آمد ! فرمود : ( مردم ! همه انبیاء انسان ها را به توحید دعوت کرده اند و من امروز شما را به شرک دعوت می کنم ) و در برابر چشمان حیرت زده و پرسشگر مردم ادامه داد : ( شما همه کارهایتان را برای غیر خدا انجام می دهید اما من از شما می خواهم به اندازه سر سوزنی ، خدا را هم در کارهایتان شریک کنید و او را در نظر بگیرید ! ) آری و چه شرک مقدّسی است این شرک که این عالم دعوت به آن کرده است !
کاش نخبگان سیاسی هم بر مدل این شرک مقدّس ! رفتار می کردند و خدا را ... و خدا را در نظر می گرفتند.
یادمان بیاید آن رهنمود کلیدی خمینی بزرگ ، که فرمود اگر تمام اولیاء در نقطه ای گرد هم آیند ، ذره ای اختلاف و اصطکاک در بین شان نخواهید جست !
البته دفع دخل مقدر می کنم که نقد و نظر و مباحثه طلبگی و عالمانه ، مایه سلامت نرم افزار و سخت افزار حکومت است . اما حریم روشن نقد کجا و مزبله خودخواهی و عصبیت کجا ؟؟
...
و خداوند از فراز همه این قیل و قال ها ، نظاره گر رفتار ماست که عالم محضر اوست.
