سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشایی و احمدی نژادمن استبد برأیه هلک
برداشت اول
دوست داشتم و دارم که اینجا ، از دغدغه های فرهنگی بنویسم و هم کمتر حرف سیاسی بزنم و هم کمتر ، سیاسی ، حرف بزنم !
دوست داشم حرف سیاسی نزنم چون سلیقه ها و نظرات سیاسی ، عموماً ریشه در مبانی فرهنگی و عقیدتی دارند و منطقی است که ابتدا آن مبانی فرهنگی واکاوی شوند !
و دوست داشتم سیاسی حرف نزنم چون شیوه نقد ، شیوه صراحت و وضوح است و با دیپلماتیک حرف زدن و فیگورهای سیاسی گرفتن ، بعید است که مفاهمه ای شکل بگیرد. اسلوب نقد ، بیان را ، صریح و واضح می طلبد
برداشت دوم
اسفندیار رحیم مشایی را با همه ماجراهایش می توان به چیزی نگرفت و به کناری گذاشت . واصولاً چرا نباید چنین کاری کرد ؟
چه اهمیتی دارد که یک انسان از بین میلیاردها انسان روی زمین ، حرف های اشتباه و ناقص و بی صدر و ذیل و نامفهوم بزند ؟
اما چیزی را که نمی توان به راحتی کنار گذاشت ، حمایت مکرر و مطلق و جدی رئیس جمهور از جناب مشایی و اظهار نظرهای اوست !
چیزی را که نمی توان کنار گذاشت ، صحه گذاردن رئیس جمهور بر این اظهار نظرها و در کمال تأسف ، پافشاری بر آنهاست ! این که رئیس جمهور، در برابر موج انتقاد و اعتراض خیرخواهانه علما و دلسوزان دولت ، در کمال خونسردی ، حرف های نسنجیده مشایی را ، موضع و حرف دولت بخوانند !
این که علیرغم منع رهبری فرزانه ، مشایی ، با نظر و حمایت مطلق رئیس جمهور ، عملاً نفر دوم دولت باشد !
این که رئیس جمهور تمام نقد ها و نصیحت های علما و علاقمندان دولت را در مورد کنترل مشایی ، به هیچ بگیرد ! به هیچ !!
من نمی توانم برخلاف بعضی دوستان با همه این قضایا ، وانمود کنم که حساب احمدی نژاد از حساب مشایی جداست. و چگونه می تواند جدا باشد وقتی بارها و بارها ، رفتار متعصبانه احمدی نژاد را در حمایت مطلق از مشایی و اصرار بر نظرات وی دیده ایم ؟
قضاوت جامعه در مورد مسئله احمدی نژاد-مشایی ، مبتنی بر اسطوره انگاری و شخصیت سازیهای خیالپردازانه نیست ! قضاوت جامعه بر مبنای واقعیات شکل می گیرد.
هنگامی که احمدی نژاد ، آنچنان بی پروا و مطلق و متعصبانه از رفتار غلط مشایی اعلام حمایت می کند و در کمال بی ملاحظگی ، به نظر رهبری فرزانه و علما و دلسوزان بی توجهی نشان می دهد ، چرا قضاوت جامعه در مورد او بی پروا و صریح نباشد ؟!
البته فرهنگ جامعه ما ، فرهنگ مدارا و ملاحظه گری و مصلحت اندیشی است و قضاوت مردم نیز همراه با نوعی نظر کریمانه و ملاحظه گرانه است ، اما ایشان به این رفتار و قضاوت کریمانه مردم نباید مغرور شوند !
ایشان به خوبی می دانند که مردم ، احمدی نژاد را در نسبتش با رهبری فرزانه و علمای بزرگوار و منش متخلقانه او تعریف کرده اند .
مردم کاملا واقع گرا هستند و اکنون این ابهام به طور جدی برایشان مطرح است که :
اول) : چه اصراری در طرح این مباحث غلط و التقاطی و بی صدر و ذیل و پر هزینه ، از جایگاه رئیس دفتر رئیس جمهور وجود دارد ؟
دوم) : آیا اعتراض و نارضایتی مکرر عالمان و خیرخواهان ، نسبت به این اظهار نظرها ، کافی نیست که در رئیس جمهور محترم ، اندکی تردید در حمایت مطلق از مشایی به وجود بیاید ؟
سوم) : در فضایی که موجی از نارضایتی در بین علمای سطح اول قم و سایر نقاط کشور ، نسبت به نظرات مشایی به وجود آمده و بزرگانی در طراز آیت الله مصباح یزدی و مکارم شیرازی و ... در سرحلقه این نقادی ها قرار گرفته اند ، این که رئیس جمهور بر حمایت از مشایی پافشاری کند و او را اسلام شناس !! بخواند ، چه توضیحی غیر از لجاجت می تواند داشته باشد ؟
چهارم ) : روشن است که منع رهبری فرزانه از تصدی پست معاونت اولی توسط مشایی ، منع از تصدی یک مسئولیت کلیدی و مرجع و مصدر قرار گرفتن برای تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های کلان بوده است و الا خود معاونت اولی که خصوصیت و موضوعیتی نداشت ! و اما سوال و دغدغه جدی اینست که چرا اکنون با نظر شخص احمدی نژاد ، مشایی ، عملاً تبدیل به نفر دوم دولت شده و سرنخ عزل و نصب ها و سیاستگذاری ها و تصمیم های کلان فرهنگی در دولت به او منتهی می شود و به تعبیر رئیس جمهور ، نظر و حرف ( غلط و نقادی شده ) او نظر و حرف دولت تلقی می گردد ؟

برداشت سوم
اکنون شاید مناسب ترین کار برای احمدی نژاد عزیز این باشد که اندکی از این استبداد رأی و بی اعتنایی به نظر دلسوزان ، فاصله بگیرد ، در گوشه ای بنشیند و به دقت در مفاد و فحوای نامه رهبر فرزانه در مورد منع مشایی از تصدی پست معاونت اولی ریاست جمهور ، مطالعه و اندیشه کند . آنجا که حضرت ایشان با دور اندیشی و روشن بینی فرمودند :
 انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شماست 


+ نوشته شده در یکشنبه 89/5/24ساعت 10:58 صبح توسط | نظر


یک سال قبل در چنین روزهایی،  فضای سیاسی و اجتماعی کشور ، سرشار از نشاط و لبریز از تحرک بود ... یادش بخیر !
البته ذات انتخابات با خود حرارت و نشاط می آورد و اما انتخابات ریاست جمهوری دهم علاوه بر این خصیصه ذاتی ،  مختصاتی داشت که بی تفاوت ترین سلیقه ها را هم به میدان کشاند.

رفتار شناسی عده ای که در ادبیات سیاسی کشور ، خواص نامیده می شوند ، نشان می دهد که این عده ، عموما ، هرگز بر مبنای الگوی اخلاقی و متدیّنانه ، رفتار نکردند و حتی مدل رفتار حرفه ای سیاسی هم ، در رفتارشان دیده نشد. نه بلوغ اخلاقی و نه بلوغ سیاسی !
این نگاه مبتنی بر رفتار شناسی نخبگان سیاسی در هر دو جریان سیاسی کشور است و اصولا فضای نخبگانی کشور فضای غیر بالغ و نا پخته ای است !

البته من معتقدم عده ای که امروز به عنوان خواص و نخبه سیاسی در طراز اول فضای نخبگانی شناخته می شوند ، از جهت قدرت تحلیل و قوت فهم و پختگی رفتار و تقوای سیاسی و پای بندی به اصول رفتار حرفه ای ،  هرگز از افراد طراز های بعدی ( یا همان شخصیت های غیر معروف و کمتر شناخته شده ) بالاتر نیستند بلکه به عکس ، بسیاری از کسانی که در حاشیه و هامش فضای سیاسی فعالیت می کنند توانمند تر ، حرفه ای تر و متخلق تر از بازیگران ویترین های سیاسی کشورند ... بگذریم.

کاری ندارم به اینکه بعضی از این خواص مغرور ! همچنان ، متکبرانه و خودخواهانه ، از پذیرش حکم عقل و قانون و خواست مردم ، سر کشی می کنند و خود را محق می خوانند ( می گویم خود را محق می خوانند چون معتقد نیستم که این آقایان در خلوت گاه دل و پستوی ذهنشان ، حقیقتا خود را محق بدانند ! ...).
کاری به این هم ندارم که برخی از این خواص مغرور ، این روزها پای ثابت مراسمات عزا و عروسی و دید و باز دید و عیادت و ... هستند و از این رهگذر هم در سودای استحیاء سیاسی خویشند و هم در پی منت کشی ، آن هم بدون پرداخت هیچ گونه تاوان و هزینه ای ! به این می گویند معامله گری و اهل بخیه بودن ... و من مانده ام مردم را و صداقت با مردم را کجای این معادله ( بخوانید معامله ) جای دهم !
به همه اینها کاری ندارم و اصولا برای توده ی مردم _ جدای از سرنوشت انقلاب و کشور _ اساسا مهم نیست که فلان چهره سیاسی چه کرد و چه می کند . اما نمی توانم به مردمی که رفتار غیرمعقول و غیرمعمول این چهره ها ، زندگی روزمره شان را دستخوش زلزله های ناخوشایند کرد ، کاری نداشته باشم !
نمی توانم بی تفاوت باشم نسبت به دو دستگی و چند دستگی که در خانواده های مردم بر سر همین اعاهای پوک و پوچ بوجود آمد !
چقدر دل خوری ها و چقدر آزردگی ها و چقدر نزاع های بی آغاز و انجام که میانه دوست و برادر و پدر و پسر را گل آلود نکرد !
چه آشفتگی های ذهنی و بهم ریختگی های اعتقادی که ره آورد این فضای تاریک و وهم آلود نبود !
هزینه های سنگین مادی و بار های کمرشکن داغ عزیزان و نا امنی های روانی و اجتماعی ! ؛ اینها تحفه نامیمون رفتار افسارگسیخته نخبگان بود برای مردم !

بزرگ باد و بشکوه ، روح آن عالم عارف که به اصرار مردم ، بر فراز منبر رفت و تنها جمله ای گفت و آنگاه از منبر پایین آمد ! فرمود : ( مردم ! همه انبیاء انسان ها را به توحید دعوت کرده اند و من امروز شما را به شرک دعوت می کنم ) و در برابر چشمان حیرت زده و پرسشگر مردم ادامه داد : ( شما همه کارهایتان را برای غیر خدا انجام می دهید اما من از شما می خواهم به اندازه سر سوزنی ، خدا را هم در کارهایتان شریک کنید و او را در نظر بگیرید ! ) آری و چه شرک مقدّسی است این شرک که این عالم دعوت به آن کرده است !
کاش نخبگان سیاسی هم بر مدل این شرک مقدّس ! رفتار می کردند و خدا را ... و خدا را در نظر می گرفتند.
یادمان بیاید آن رهنمود کلیدی خمینی بزرگ ، که فرمود اگر تمام اولیاء در نقطه ای گرد هم آیند ، ذره ای اختلاف و اصطکاک در بین شان نخواهید جست !
البته دفع دخل مقدر می کنم که نقد و نظر و مباحثه طلبگی و عالمانه ، مایه سلامت نرم افزار و سخت افزار حکومت است . اما حریم روشن نقد کجا و مزبله خودخواهی و عصبیت کجا ؟؟
...
و خداوند از فراز همه این قیل و قال ها ، نظاره گر رفتار ماست که عالم محضر اوست.


+ نوشته شده در یکشنبه 89/3/9ساعت 7:58 عصر توسط | نظر


 آنچه در پی می‌آید، فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله العظمی
خامنه‌ای است که پیرامون «دولت نهم» ایراد گردیده است. 


مدیری شایسته و دانشمند


ملّت با اکثریتی قاطع شخصی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای
سوابق مجاهدت صادقانه در صحنه‌های گوناگون را به سمت ریاست جمهوری برگزیده است.
12/5/84


 پایبند به اسلام و آرمان‌های انقلاب


سخن صریح و قاطع و صادقانه ایشان در تعهّد به خدمتگذاری و رفع‌ محرومیّت و مبارزه
با فساد و لحن افتخارآمیز ایشان در پایبندی به اسلام و آرمان‌های ‌انقلاب که با
منش‌مردمی و ساده‌زیستی همراه بود، دل‌ها و آرای مردم را متوجّه ایشان
(آقای‌احمدی‌نژاد) کرد. 12/5/84


عدالت، توجّه به حقوق آحاد مردم


بعضی می‌خواهند با عنوان تندروی، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروی نیست،
حق‌گرایی است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است. جلوگیری از ویژه‌خواری است. جلوگیری از
تجاوز و تعدّی به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادی پیدا می‌شوند که اگر
دستگاه مسئول قانونی به مدد آن‌ها نشتابد، در امواج درگیری‌های گوناگون لگدمال
می‌شوند. وظیفه دولت عدالت محور، توجّه ویژه به قشر محرومان است. عدالت را نباید
تندروی و مخالفت با شیوه‌های علمی دانست. با استفاده از شیوه‌های عالمانه و با
تدبیر می‌توان عدالت را در جامعه مستقر کرد. 12/5/84


 کار مهم عدالت‌محوری، شعاراصلی رئیس‌جمهوریکی از شعارهای دولت، عدالت است. عدالت
یقیناً محور انقلاب بود، در این شکی نیست، هیچ دولتی هم از اوّل نیامده صریحاً
بگوید من نمی‌خواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقای احمدی نژاد تشکر کنم
که ایشان کار جدیدی کردند؛ عدالت محوری را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط، این کار
خیلی بزرگی بود. وقتی که ایشان تبلیغات انتخاباتی می‌کردند، به افراد خانواده خود
می‌گفتم اگر آقای احمدی‌نژاد رأی هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که
شعار عدالت محوری را مطرح کرد، نگذاشت به فراموشی سپردن این شعار بشود یک سنّت. این
شعار مطرح شد و ذهن‌ها را به خودش متوجه کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند،
دوست داشتند و رأی دادند. این کار، کار مهمی است، بنابراین عدالت محور بودن این
دولت حرف بزرگی است. طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت یک کار جدید است؛ خودش
یک تحول است، به این پایبند باشید. 8/6/84


 خدمت خستگی ناپذیر


دولت جدید شاخصه‌اش عبارت است از: تصمیم قاطع بر خدمت خستگی ناپذیر به مردم، به
میدان آوردن همه توان خود و پررنگ کردن هدف‌های بلند انقلاب. این‌ها مشخصه‌های این
دولت است. این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار، بر آن است
که همه توان خود را به میدان بیاورد؛ با همه‌ی وجود کار کند؛ گره‌های زندگی مردم را
باز کند؛ زیرساخت‌های کشور را هرچه زودتر و هرچه بهتر و جامع‌تر به وضعیّت مطلوب
برای پیشرفت‌های آینده بسازد و در عرصه بین‌المللی بر استقلال ملی و عزّت ملت ایران
تکیّه کند. می‌بینیم و حس می‌کنیم که این دولت بنا دارد عزّت و استقلال ملّی را
آن‌چنان که در شأن ملّت ایران است، حفظ کند. 1/1/85


 دولت کار و خدمت


خدا را شکر می‌کنیم که این دولتی که اکنون سر کار است، دولت کار است، دولت کار،
دولت خدمت، ملّت هم همین را می‌خواهد؛ مردانی که آستین را بالا بزنند، کمرخدمت به
این مردم را ببندند. 5/1/85


 نعمت بزرگ وجود دولت اصولی


یکی از نعمت‌های خیلی بزرگ، همین دولتی است که با شعارهای اصولی بر سر کار آمده
است، که شعارهای اصولی بدهد و با این شعارها بر سر کار بیاید، این از نعمت‌هایی است
که باید آن را شکر کرد. 29/3/85


دولت اصول‌گرا


این دولت به عنوان یک دولت "اصول‌گرا " شناخته شده و رفتار و تلاش هم که تا امروز
نشان داده و آن‌چه در عمل و قولش منعکس شده، همین اصول‌گرایی را نشان می‌دهد؛ که
انشاءا... خود همین برای کشور و شما برکاتی خواهد داشت. 6/6/85


 فریاد عدالت، گفتمان مسلط


مردم تشنه‌ی عدالت، تشنه‌ی مبارزه با فساد و تشنه‌ تمسک به اصول‌ انقلاب بودند، که
وقتی دیدند یک‌ نفر صادقانه این شعارها را سردست گرفته و مطرح ‌می‌کند، حول‌محور او
جمع‌شدند. خود این نعمت‌ بزرگی است که این تفکر به صورت یک گفتمان مسلّط درجامعه
درآمد و همچنان ادامه‌دارد و بعد از روی‌ کارآمدن این ‌دولت، بحمدا... تقویت هم شده
‌است. 6/6/85


 کارهای خوب حوزه‌ی اقتصادی


.. نکته دیگر هم کارهای خوبی است که در زمینه اقتصاد انجام‌گرفته، مثل سهام‌عدالت،
ادامه طرح‌های نیمه‌تمام، نوع عدالت در ارایه‌ی تسهیلات بانکی، صندوق مهررضا و
امثال این‌ها ... محتوا و فواید این کارها را با شکل صحیح برای مردم بیان کنید.
6/6/85


آرزوهای ما، رسیدگی به مناطق محروم


من آنچه که درباره‌ی وضع کنونی کشور می‌توانم به شما آقایان محترم عرض بکنم این است
که بحمدا... و حسن‌توفیق، وضع‌عمومی‌کشور در همه‌ی بخش‌ها رو به ‌جلو و پیشرفت است.
مبادا بعضی از محاسبات موقتی یا بعضی از پدیده‌های‌ کوتاه‌مدت و موقت، ما را از
نگاه بلند مدت نسبت به آنچه که وجود دارد غافل کند و دور بیندازد. نه، ما حقیقتاً
رو به جلو و به سمت اهداف انقلاب حرکت کرده‌ایم و الان در کشور آنچه که واضح و
محسوس است شتاب گرفتن فعالیت‌های سازنده‌ کشور است. و انصافاً مسئولان ‌کنونی در
حرکت به سمت کارهای‌لازمی که برای کشور متصور است، باشتاب، باحرکت‌سریع و بدون
تفویت‌فرصت دارند حرکت می‌کنند. جهت‌گیری‌ها و هدف‌گیری‌هایشان هم درست است ...
رسیدگی به مناطق محروم و مناطق دور دست، این‌ها جزو آرزوهای ماست. در مجموعه‌ی
کسانی هم که امروز در دولت و قوه‌ی مجریه مشغول فعالیت‌ هستند، انسان مشاهده می‌کند
که ذهن‌های باز، فعال و نگاه‌های عالمانه در بین آن‌ها زیاد است، انسان دارد مشاهده
می‌کند و می‌بیند. ذهنیّت منطقی، متکی به نگاه علمی دور از مسامحه‌کاری در محاسبه
وجود دارد. دارند فکر می‌کنند، کار می‌کنند، بررسی می‌کنند و بی‌وقفه اقدام می‌کنند
و حرکت می‌کنند. این خیلی مغتنم است. یک مجموعه جوان، پرنشاط و تازه نفس وارد میدان
شده‌اند و دارند خوب کار می‌کنند. من می‌شنوم و می‌بینم تبلیغاتی که از اطراف، علیه
جهت‌گیری‌های کنونی وجود دارد. این جلوی چشم ماست. واقعیت این است که عرض کردیم. در
همه‌ی زمینه‌ها به معنای حقیقی کلمه دارد کار انجام می‌گیرد. آن هم کار خوب...
ابتکار عمل هم در بسیاری از مسائل جهانی در دست نظام جمهوری اسلامی است. 9/6/85


 درخور تحسین و ستایش


دولت با جدیّت و تلاش خوب، کار پرحجم و متکی به محاسبه انجام می‌دهد، حالا گیرم که
در فلان مسئله اقتصادی ممکن است نظری داشته باشد که با نظر فلان کارشناس یکسان
نباشد. خوب نباشد. این از اهمیت و ارزش کار دولت نمی‌کاهد. امروز هم دارند می
بینند، ما هم داریم می بینیم و دیگران هم شاهدند که حجم کار متراکمی که دولت انجام
می‌دهد، انصافاً درخور تحسین و ستایش است. کار خیلی خوبی است. انتقادهای غیرمنصفانه
نشود. در درجه‌ی اول همه باید به دولت و به دستگاه‌های دیگر کمک کنند. 18/7/85


تحقق آرزوی دیرینه


خوشبختانه سرکشی دولت و رئیس جمهور و وزرای محترم به مناطق مختلف کشور آن آرزوی
دیرینه ما را به نحو احسن برآورده کرده است. 17/8/85


 دولت با نشاط و چابک


این دولت، دولت با نشاط، چابک، فعال، دلسوز، دلبسته به منافع و خواسته‌های مردمی،
وسط میدان و صحنه‌ است. هر مقداری که امکانات دولت اقتضاء بکند، یقیناً عمل خواهد
کرد. 19/8/85


 هدف‌های انقلاب


شاید بتوانیم بگوئیم امروز همّت مسئولان دولتی در پیمودن راه‌های طولانی و دشوار به
سمت هدف‌های انقلاب، از دوران‌های گذشته بیشتر است. 20/8/85


 دلبسته کامل به ارزش‌های اسلامی


خوشبختانه یک دولت‌مردمی و پایبند به ارزش‌های دینی هم سرکار است. خود رئیس‌جمهور
با شیوه و منش‌مردمی، با ساده‌زیستی، با دلبستگی کامل به ارزش‌های‌اسلامی،
باشجاعت‌واعتمادبه‌نفس، درمیدان کاروتلاش است. اجزای دولت و خود رئیس‌جمهور،
کمربسته خدمت به مردم، مشغول کار هستند. ابتکار عمل را ـ هم در مسایل‌ کشور و هم در
مسایل بین‌المللی ‌ـ در دست دارند. رئیس‌جمهور، اهل‌کار، اهل‌ابتکار، اهل‌خدمت،
اهل‌عمل، وارد میدان و خسته‌ نشو است. در شاخص‌های گوناگون کشور هم در همه جا نشانه
پیشرفت را ملاحظه می‌کنیم. این گزارش که چند هفته قبل رئیس‌جمهور محترم از وضع
کشور، مسائل اقتصادی و غیره دادند مورد تأیید مراکز بین‌المللی است. در مسئله تورم،
مسئله نرخ‌بیکاری و زمینه مبارزه با فساد... البته تبلیغاتی انجام می‌گیرد. چندی
پیش، رئیس جمهور محترم از مطبوعات گه کرد که بدگویی می‌کنند، بددهنی می‌کنند،
لجن‌پراکنی می‌کنند و بعضی از مطبوعات اعتراض کردند. من معمولاً مطبوعات را
می‌بینم. من حق را به رئیس جمهور دادم، من معتقدم ـ نمی‌گویم همه‌ی مطبوعات ـ بعضی
از مطبوعات نه این که انتقاد می‌کنند ـ انتقاد ایرادی ندارد ـ بی‌انصافی می‌کنند.
21/8/85


 دانستن قدر این نعمت


مسئولان دولت به معنای حقیقی کلمه شبانه‌روز در حال مجاهدت هستند و با برنامه‌ریزی،
اقدام و پی‌گیری، اهداف نظام و مردم را دنبال می‌کنند که باید این نعمت را شناخت و
قدر دانست. 3/12/85


 جهت‌گیری دینی و ارزش‌گرایی انقلابی


من از دولت حمایت می‌کنم. از همه‌ی دولت‌های بر سر کار و منتخب مردم حمایت کردم،
بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می‌کنم. این حمایت،
بی دلیل و بی حساب و کتاب نیست. اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام
سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیت‌ها را دولت بر دوش
دارد؛ بعد هم این جهت‌گیری‌های دینی و این ارزش‌گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش
دارد. سخت‌کوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهت‌گیری عدالت‌ورزی،
این‌ها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می‌دانم. من به خاطر این چیز‌ها از
دولت حمایت می‌کنم. 1/1/86


 خنثی‌سازی نقشه دشمن


دشمنان می‌خواهند مردم به دولت، که مسئولیت اداره امور کشور را دارند، بی‌اعتماد
باشند، سعی کنید این نقشه دشمن را خنثی کنید. 1/1/86


 دولت‌مکتبی، وفادار و هوادار ارزش‌های اسلامی


دشمن طبق نقشه‌های خود در نظر دارد کشور را از نظر اقتصادی عقب نگه دارد. برای این
که دولت را که دولتی مکتبی و وفادار و هوادار ارزش‌های اسلامی است، ناکارآمد و
نالایق و بی‌کفایت جلوه بدهند. 27/2/86


 مانع‌تراشی دشمن


همانگونه که در آغاز سال اعلام شد، دشمن برای ناکارآمد جلوه دادن دولت مکتبی و حامی
ارزش‌های اسلامی در پیشرفت اقتصادی کشور مانع‌تراشی می‌کند؛ که بسیج دانشجویی
می‌تواند با کمک به افزایش کارآمدی دولت این نقشه را خنثی کند. 31/2/86


 ارزش‌های امام و انقلاب، سخن‌اوّل و حرف‌رایج


امروز در دولت جدید به رغم همه‌ی کارشکنی‌ها، این ارزش‌های امام و انقلاب سخن اول و
حرف رایج شده و دولت صریحاً آن را بیان می‌کند و علت دشمنی‌ها چه کسانی که در داخل
و چه در خارج هستند همین است که رئیس جمهور به طور صریح به این ارزش‌ها اظهار عشق و
علاقه می‌کند. در داخل نیز برخی نگاه می‌کنند آن‌جایی که این ارزش‌ها پاس داشته
می‌شود کجا است، تا به آن حمله کنند و هر خط و حرکتی که علیه ارزش‌ها باشد این
افراد آن را دوست دارند. اردیبهشت 86


 کار خوب و برجسته


سفرهای استانی بسیار کار خوب و برجسته و لازمی بود، و من واقعاً تعجب می‌کنم که
بعضی‌ها چطور کاری را که این جور واضح است که خوب است، انکار می‌کنند و زیر سؤال
می‌برند. 9/4/86


 افق روشن


امروز بحمدا... افق روشنی جلوی چشم مردم وجود دارد. این که نامزدی از دل مردم حرکت
کند، بدون این که به بخش‌های قدرت متصل باشد، بتواند با مردم حرف بزند، آرای مردم
را جلب کند. حزبی دنبال او نباشد، جریان‌های سیاسی دنبال او نباشند، مردم خودشان
فکر کنند و انتخاب کنند در کمتر جایی از دنیا دیده می‌شود؛ این متعلق به شما مردم
است، این یک نو شدن است، یک روز نو و یک افق جدید است، این بحمدا... در کشور ما رخ
داده است. 28/5/87


 دولت حرکت و اقدام


یک خصوصیّت این است که این دولت، واقعاً یک دولت کار است؛ دولت حرکت و اقدام است.
انرژی و نشاط کار این دولت، یک امر برجسته است. الحمدا... شما از سال اوّل همین‌جور
حرکت کردید، الان هم با این که سه سال از عمر این دولت گذشته، انسان احساس می‌کند
که تحرک و نشاط و فعالیّت و اقدام در این دولت محسوس است‌ـ یعنی کاهش پیدا نکرده،
افت پیدا نکرده‌ـ این خیلی چیز با ارزشی است. 2/6/87


گفتمان دولت، گفتمان امام و انقلاب


خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست، شعار و گفتمان کلی این دولت است که منطبق
بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمان‌های انقلاب است، این خیلی چیز با
ارزشی است. این را هیچکس نمی‌تواند نادیده بگیرد. هر دلبسته‌ی به انقلاب، این را
قدر می‌داند، هر کسی که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانی انقلاب تصور
می‌کند، باید این را قدر بداند. 2/6/87


انتقاد یا تخریب


آدم متأسفانه می‌بیند چیزهایی که به نام انتقاد از دولت و نقادی دولت، امروز گفته
می‌شود، شکل همین تخریب را دارد، یعنی انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگی‌ها و
کارهای خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعف‌ها. 2/6/87


اعاده‌ی عزّت ملّی


مسئله‌ی اعاده‌ی عزّت ملّی و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده‌طلبی
سیاست‌های دیگران و ترک شرمندگی در مقابل غرب و غربزدگی را هم انسان در این دولت
احساس می‌کند؛ عزّت ملّی و استقلال حقیقی و معنوی از اینجا حاصل می‌شود. 2/6/87


 شعار عدالتخواهی


عدالت‌خواهی در این دولت پررنگ شد. شعار عدالت‌خواهی به صورت جدّی بر روحیه‌ی
مسئولان، دولتمردان و برنامه‌ها، پرتو افکند. 2/6/87


 گفتمان دولت


گفتمان دولت این‌هاست؛ به طور خلاصه : زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیّات جوهری
انقلاب و منطق امام و مقابله با کسانی که می‌خواستند این ارزش‌ها و این مفاهیم
اساسی را منسوخ کنند، یا از بین ببرند، یا ادعا می‌کردند که منسوخ شده و از بین
رفته، این چیز با ارزشی است. 2/6/87


امتیاز مردمی و خاکی بودن


امتیاز سوّم هم روحیه‌ی مردمی و خاکی این دولت است، این هم خیلی با ارزش است، این
را قدر بدانید.


... این وظیفه بنده هم هست، وظیفه‌ی همه هم هست. اگر چنانچه این خصوصیّات را در
مجموعه‌ی دولت کنونی قدردانی نکنیم و تشکر نکنیم، طبعاً خدا را خوش نمی‌آید. 2/6/87


 


... الان شما اگر رسانه‌های دنیا و حرف‌های محافل خبری دنیا و محافل سیاسی دنیا را
نگاه کنید، می‌بینید همه‌شان ـ واقعاً مثل جنگ احزاب‌ ـ دست به دست هم داده‌اند و
دارند فشار می‌آورند که این دولت را بکوبند. 2/6/87


 انگیزه خط تخریب داخلی


انگیزه‌های خط تخریب داخلی هم یک طیف وسیعی است و نمی‌شود انسان همه را به یک چوب
براند: بعضی‌ها واقعاً خبری ندارند ـ یعنی مغرض نیستند، اطلاعاتشان کم است و بر اثر
بی‌اطلاعی چیزی می‌گویند. بعضی‌ها غرض‌های شخصی و غرض‌های سطحی دارند. بعضی‌ها
غرض‌هاشان، غرض‌های عمقی است؛ یعنی با نظام مسئله دارند، کینه‌ی امام در دلشان است
و حرف‌های امام را یا از اوّل قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند ـ آن‌هایی که از
این حرف‌ها رو برگرداندند و پشیمان‌شده‌ها و برگشته‌ها ـ این‌ها یک طیف‌ وسیعی از
انگیزه‌هاست. لیکن بالأخره محصول و جمع‌بندی‌اش همین تهاجم‌ها و پنجه‌زدن‌ها و
لجن‌پراکنی‌هاست که وجود دارد. 2/6/87


 غرض‌ورزی علیه دولت


این فضای بی‌بندوباری در حرف زدن، در اظهارات علیه‌دولت، علیه‌کی، به‌ خاطر اغراض،
این‌ها چیزهائی ‌نیست‌ که‌ خدای‌ متعال از این‌ها به ‌آسانی بگذرد. 15/8/87


 دولت مردمی


اشرافی‌گری و گرایش به اشرافی‌گری، یک ضد ارزش بود در انقلاب؛ یعنی افرادی در سطوح
مختلف بودند که از این که به اشرافی‌گری، نسبت داده‌ شوند، یا از آن‌ها چیزی
دیده‌شود که‌جزو‌خصوصیات اشرافی‌گری باشد به شدّت اجتناب می‌کردند. مسئولان کشور در
درجه اوّل متعهد به این قضیّه هستند و باید باشند. این به تدریج ضعیف شد. امروز
خوشبختانه همان موج ضدارزش کردن اشرافی‌گری بحمدا... وجود دارد. یعنی دولت، مسئولان
دولتی ساده‌زیستند، مردمی هستند و این خیلی فرصت خوبی است. نعمت بزرگی است. این یکی
از شاخص‌هاست. 24/9/87


رئیس‌جمهور انقلابی، متعهد، کارآمد و شجاع


امروز هم که بحمدا... رئیس جمهور انقلابی، متعهد، کارآمد، فعال و شجاع هم جزو
دانشجویان این دانشگاه و هم جزو اساتید این دانشگاه (علم و صنعت) بوده (است).
24/9/87


همراهی با دولت


باید با دولت همراهی کرد و نباید دولت اصول‌گرای معتقد به مبانی انقلاب و به شدت در
حال تحرک و خدمت به مردم تضعیف شود. 7/3/86


دولت در مسیر صحیح


در سی سال اخیر ، حتی یک روز نبوده است که مشکلات، ملت و مسئولان را راحت گذاشته
باشد، امّا پیشرفت‌های بالاتر از حد متعارف و گاه باورنکردنی، نشان می‌دهد که در
ساختار نظام اسلامی، ملّت و دولت با امتزاج فکری ،عاطفی و اجتماعی، در مسیری صحیح
حرکت می‌کنند و توانایی حل هر مشکلی را در حال و آینده دارند. 22/12/87


 اراده‌های کارآمدتر


البته این حرف درست است که آغاز برخی از این طرح‌ها در دهه‌های اخیر بوده است، اما
نباید فراموش کرد که برای به ثمر رسیدن کارهای بزرگ، برخی اراده‌ها کارآمدتر و بعضی
همت‌ها نافذتر هستند. 22/12/87
 انتخاباتی نیست


درباره‏ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه‏زنى و شایعه و اینها همشیه بوده و
خواهد بود. بنده یک رأى دارم، آن را در صندوق مى‏اندازم. به یک نفرى رأى خواهم داد،
به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کى رأى بدهید، به کى رأى ندهید؛ این تشخیص خود
مردم است. بنده گاهى از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضى سعى میکنند براى این
کار معناى نادرستى جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر
دولتى بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانه‏اى میشود، بیشتر
دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه
کنیم؛ این ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى‏انصافى است. حمایت کردن از
خدمتگزاران در کشور، وظیفه‏اى است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام
موضع انتخاباتى نیست. بنده از هر حرکت خوبى، از هر اقدام خوبى، از هر پیشرفتى، از
هر خدمتى به مردم، از هر دلجوئى‏اى از محرومین، از هر ایستادگى‏اى در مقابل ظلم و
استکبار استقبال میکنم و از آن کسى که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزارى
میکنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ این وظیفه‏ى من است. 1/1/88

 


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 4:39 عصر توسط | نظر


انتخابات ریاست جمهوری با تمام هیجانهای خاص خودش کم کم نزدیک می شود. ذات انتخابات تحرک و هیجان مثبت است.اما چیزی که بر این هیجان مثبت سایه می اندازد، بد اخلاقیهای اتنخاباتی است.
بد اخلاقیهای انتخاباتی که من آنرا بی تقوایی انتخاباتی می نامم ، گریبانگیر همه ماست. رفتار انتخاباتی ما آکنده از دروغ ، تهمت ، غیبت ، شایعه ، تمسخر و ... است.
البته همیشه آدمهای با انصاف پیدا می شوند که اگر مخالفتی دارند با نقد منصفانه و واقع بینانه آنرا بیان می کنند. اما واویلا از آدمهایی که بی تقوایی را با بی انصافی جمع می کنند و در مورد افراد نظر می دهند.
اینجاست که سیل توهین و تهمت بسوی فرد مورد نظر روانه می شود.  و جالب اینجاست که اسم این بی تقوایی ها را نقد می گذارند.
البته همه می دانند که تنها معصومین علیهم السلام مبرا از اشکال و اشتباهند و بقیه جایز الخطا. هیچ کس دفاع بدون منطق و کور کورانه از کسی را نمی پذیرد. اما حریم روشن نقد کجا و مزبله توهین کجا ؟؟
کوچک و بزرگ به خود جسارت می دهند که یک فرد را سوژه طنز و پیامک و عکس و ... کنند و غیر از یک نقد روشن و منصفانه ( که البته هست اما نه از زبان و قلم این عده ) همه چیز در آن هست : عقده گشایی ، توهین ، تحقیر و دهها بداخلاقی انتخاباتی دیگر ( بخوانید رذیله اخلاقی ) !!.
آدم گاهی فکر میکند بعضی ها چقدر بی جنبه اند که وقتی میدان را از پیگیری و مقابله به مثل طرف مقابل خالی میبینند آنچنان در این جاده می تازند که بیا و ببین !!
انتخابات هم کم کم نزدیک میشود و این دسته از مخالفین ( و نه منتقدین ، تاکید میکنم ) زبان و قلم آلوده شان را بکار انداخته اند . من به شدت معتقدم بر خلاف زعم این عده این اهانت ها هیچ تاثیری له یا علیه افراد  ندارد و تنها چیزی که بعد از این غوغاها باقی می ماند وبال گناهی است که بر دوش بعضی سنگین خواهد ماند که :
تقدیر همه گرد و خاکها نشستن است و همه های و هوی ها خفتن !!


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 4:33 عصر توسط | نظر


سردار رادان دیروز گفتند نیروی انتظامی در یک هفته قبل با هدف جدا شدن صف اغتشاشگران از مردم با بی نظمی ها و التهابات اخیر با حوصله و تامل برخورد نمود و پس از این چون صف مردم از اغتشاشگران جدا شده نیروی انتظامی بنا به وظیفه ذاتی خود با تجمعات غیر قانونی برخورد شدید خواهد کرد.


با توجه به فرمایشاتی که رهبر فرزانه در چند نوبت خطاب به مردم و کاندیداها داشتند گمان بر اینست که براستی مردم به فرمایشات ایشان توجه کرده و و خواهان پیگیری اعتراضات خود از راههای قانونی هستند و همانطور که سردار رادان گفتند مردم صف خود را از صف اغتشاشگران جدا نموده اند .


در این میان اما گویا مهندس موسوی نه تنها در مقابل رای اکثریت در انتخابات ریاست جمهوری تواضع نکرده است بلکه به جو عمومی ایجاد شده در بین هوادارانش نیز که خواهان پیگیری ادامه اعتراضها از مسیر قانونی هستند ، بی اعتنایی میکند. شب گذشته بود که موسوی بار دیگر یکی دیگر از بیانیه هایش را صادر کرد و در آن به تصریح و تلویح ، همه مسئولین نظام را به  دست داشتن و صحه گذاردن بر تقلب در انتخابات متهم کرد و بار دیگر نوع نگاه خود و میزان پایبندی و التزام عملی به ولایت فقیه را نشان داد.


برای ایشان بسیار جای تاسف است که  نصایح مشفقانه رهبر فرزانه را در جلسات خصوصی و عمومی خطاب به شخص خودش شنید و نشنیده گرفت ! بسیار جای تاثر است که توصیه های پدرانه و دغدغه های رهبری معظم را در خطبه نماز جمعه این هفته شنید و نشنیده گرفت !
لا حول و لا قوه الا بالله ! کجاست آن نخست وزیر اورکت پوش سالهای دفاع مقدس ؟
کجاست آن موسوی متعهد که میگفتند محبوب امام ! بود ؟ کجاست آن نامزد ریاست جمهوری که مدام از امام میگفت و از دغدغه اش برای اجرای قانون هشت ماده ای امام ؟ چه بر سر آن موسوی که در بیانیه هایش آرمانهای امام و انقلاب را قافیه قرار داده است، آمده ؟
براستی موسوی ، روحی اینچنین گستاخ و هنجار ناپذیر را کجا پنهان کرده بود ؟ 
اینچنین که او خود را مینمایاند اگر بر فرض که ایشان اعتماد ملت را کسب میکرد و رییس جمهور ملت میشد ، آیا ما باید دوباره شاهد تنشها و فضا سازی های نخست وزیر سابق می بودیم ؟ آیا باید شاهد تنگناها و منگنه هایی می بودیم که ایشان برای رهبر امروز و رییس جمهور دیروز خود ایجاد میکرد ؟


به نظر میرسد موسوی هنوز صف خود را از اغتشاشگران جدا نکرده و مشتاق است که با صدور بیانیه های تحریک کننده، جو عمومی را ملتهب نگاه دارد تا از این اهرم فشار ( و نه با ساز و کار قانونی ) به هدف خود که همانا ابطال انتخابات است ، برسد.
گرچه میزان توجه ایشان به مواضع رهبر فرزانه تابحال برای همه روشن شده ! اما بهرحال ایشان باید توجه کند که رهبری فرمودند بدعتها پذیرفتنی نیست و تنها راه قانون است و بس.


من از از اعماق دلم امیدوارم ایشان و کسانی که به ایشان مشاوره ( بخوانید :خط ) میدهند در مقابل نظر رهبر و ملت فروتنی کنند و همان چیزی بمانند که تابحال بودند .
مردم ما از اول انقلاب تابحال ورشکسته های سیاسی زیادی را دیده اند و گمان نمیکنم کسی دلش بخواهد دوباره این ماجرای تکراری را مشاهده کند.

هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین ... بگذارید آرامش الهی بر آسمان دل مردم سایه بیندازد.


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 4:16 عصر توسط | نظر


با خودم بنا گذاشته بودم این ماه رمضانی سرم به کار خودم گرم باشد و حواسم به حال وهوای این ماه مبارک مشغول.
نمی خواهم بگویم بنایم را نادیده می گیرم که نمی گیرم ، که نگرفتم ، که ان شاالله نیتم از نوشتن این پست همان حال و هوای معنوی این ماه مبارک باشد:


در همه جای دنیا روال عادی و قانونی دستگاه قضایی اینست که وقتی یک متهم یا مجرم در مورد افراد دیگر مطالبی را له یا علیهم طرح می کند، افراد مورد نظر احضار و از آنان در مورد ادعاهای متهم یا مجرم بازپرسی می شود ، در همه جای دنیا . حتی دیشب با عده ای از رفقا در مریخ و مشتری هم که صحبت می کردم می گفتند آنجا هم همینطور است !! ؛


جلسه چهارم دادگاه متهمین حوادث اخیر برگزار شد و متهمان در مورد « برخی افراد » اتهاماتی را طرح کردند که مو بر تن هر ایرانی سیخ میکند. این « برخی افراد » که از قضای روزگار بدون هیچ گونه مزاحمت دستگاههای مسئول آزادانه برای خودشان می گردند ، در پاسخ به اتهامات طرح شده ، تنها به صدور تکذیبیه هایی خونسردانه بسنده کرده اند.
انگار که مثلا در مورد آنان گفته شده مدادپاک کن پسر همسایه بغلی را کش رفته اند !!


همه ما ایرانیان قلبا دوست داریم دامن هر ایرانی از این گونه جرایم سیاسی-امنیتی که تعفن چندش آور خیانت دارد ، پاک و مبرا باشد. این رفع اتهام خواست قلبی همه است اما این مسئله تنها در صلاحیت دستگاه قضایی است نه خود افرادی که خودشان در مظان اتهامند ، آنهم با یک تکذیب ساده !!


قرائنی هست که باعث خوش بینی و امیدواری به طی روال قانونی و اجرای عدالت در مورد همه است. امیدوارم که این امیدواری ابتر نماند ان شاالله.


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 4:13 عصر توسط | نظر


در وبلاگ محمد نوری زاد نوشته ای دیدم که دلم را به درد آورد و هوش از سرم برد .
من ایشان را نه به عنوان یک کارگردان و فیلمنامه نویس متعهد عمیق اندیش که همیشه تنها بعنوان نویسنده ای که قلمی توانا و رسانا و دلنشین دارند میشناختم و می شناسم.
به دگردیسی سیاسی ایشان هم کاری ندارم بهرحال بادها همیشه در جریانند و می وزند و این قابل درک است.


اما چیزی که مایه تعجب و تامل است ، دنده های معکوس ایشان در مسائل فرهنگی و عقیدتی است . ایشان در وبلاگ شخصی شان ، در چندین پست با قلم خاص خودشان به بهانه های مختلف بر چهره عالمان و فقیهان و روحانیان پنجه کشیده و به زعم خود نصیحت و نقد و خیرخواهی فرموده اند .
نه قصد ورود به مباحث علمی دارم و نه فایده ای در آن می بینم ، اما این باعث نمی شود که دوباره و چندباره از این همه چرک نویسی اظهار تعجب نکنم ! سبحان الله ... فسبحان الله !


برای اینکه در این عجب شریکتان کنم ارجاعتان می دهم به نوشته های آتشین ایشان در وصف فقیهان و عالمانی چون آیت الله مصباح یزدی که چگونه با آن قلمفرسایی فریبا ، آن فرزانگان را می ستودند. چگونه در دفاع از ظرفیت های ناب شیعه ( که چقدر بسامد این جمله در نوشته های نوری زاد بالا بود ! ) چون سرداری شکوهمند ، می تاختند و می نوشتند و فیلمنامه می نگاشتند و سریال می ساختند و مستند تهیه میکردند و... هیهات ... هیهات !!


نمی دانم این معادله انتخابات اخیر ، معادله چند مجهولی بود که کسانی که سرشان مدام در کتاب و حساب بود ، هنوز موفق به حل و درک آن نشده اند !
نمی دانم محمد نوری زاد را چه شده که نمی بیند این تخته سیاه را !  اصلا او کجا نشسته است و از کجا دارد نگاه می کند که نمی بیند ؟
آخر برادر این دیگر چه نوع باز اندیشی است ؟ من به شما حق می دهم در مورد همه چیز باز اندیشی کنید ، این حق همه است که فکر کنند و نظر بدهند . اما به شما حق نمی دهم در این باز اندیشی حق و ناحق را معکوس کنید .


شاید بیهوده احتجاج میکنم اما متوجه هستید که در این مدت بر چهره کوچک و بزرگ افراد پنجه کشیده اید و ریز و درشت مسائل را خاک آلود و غبار اندود نموده اید ؟

عکسی بی سرو ته و ابتر ، گذاشته اید و نتیجه ای گرفته اید و اینبار طلبه و روحانی و مبلغ ، را مشوب و مشوه می کنید؟ خوب وقتی را انتخاب کرده اید : روز شهادت امام صادق پیشوای روحانیان . آری حافظه صنفی و تاریخی سربازان امام صادق آکنده است از این دست رفتارها .
همین مانده بود که پای طلاب و روحانیون را به این مرداب متعفن بکشانید و به خیال خودتان او را به وسط این لجنزار هل بدهید !
فراز به فراز این واپسین نوشته تان بوی تند سفسطه و مغلطه می دهد و من نه از روی طهارت نفس ، که از سر پرهیز از در افتادن در مغاک مجادله ای بی انجام ، نادیده و ناخوانده و ناشنیده می انگارمشان .


در آخرین فراز این آخرین نوشته تان فرموده اید : ( نور امیدی را می بینم که  از دورها می آید و سراغ ما را می گیرد ) .
صد کاش و کاشکی و هزار لیت و لعل و هزاران ان شاالله ، که همانطور باشد که فرمودید  اما بر این نمط که تو می خوانی میترسم این نوری که رصد فرموده اید ، آتش حراجی باشد که بر مال و اندوخته های خود زده اید .


صد کاش و کاشکی و هزار لیت و لعل و هزاران ان شاالله ، که اینطور نباشد . 


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 4:11 عصر توسط | نظر


جناب ناطق نوری در روز22 بهمن در یکی از شهرهای شمالی کشور ، در جمع مردم سخنرانی کرده و در مجموع به تطهیر چهره و تبرئه نقش امثال خود ، در شکل گیری و ادامه فتنه اخیر پرداخت.

 

ایشان ضمن مثالی فرموده اند : نظام اسلامی مانند یک خیمه است ، عمود این خیمه رهبری است ، مردم خود خیمه و نخبگان و خواص به مثابه آن طناب هایی هستند که عمود خیمه را به چادر متصل و محکم می کنند.
 پس صدمه دیدن این طناب ها همان و بر هم فرود آمدن این خیمه همان! و نتیجه گرفته اند که اگر به هر دلیلی ، تحت هر شرایطی بر دامان کبریایی خواص گردی بنشیند ، چنین و چنان خواهد شد.


من ضمن احترام به سوابق درخشان و پر افتخار ایشان و امثال ایشان ، اعجاب و حیرتم را مخفی نمی کنم از اینکه ایشان و هم اندیشان ایشان در این چند ماهی که کشور و مردم دست به گریبان فتنه ای شوم و سیاه بودند ، آنچنان در برج های عاج شان ، فارغ و آرام به تماشا غنوده بودند که انگار نه انگار !!
البته شاید هم این غنودن و تماشا از نوع لذتی بود که از تماشای حاصل دست رنج ! حادث می شود ! کسی چه می داند ؟ یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور ...
اما اکنون که ابر و باد و مه خورشید و فلک به مراد آمده و دوران سکوت و عزلت به سر ، قصد تبیین و رهنمود دادن کرده اند و به واژگونه کردن حقایق دست می زنند. حقایقی که ملت این چند ماه با آن زندگی کرده اند ... سبحان الله !!


حجت ها اتمام شده و پیام ها ابلاغ.


فقط جهت یادسپاری ایشان و حضرات هم اندیشان ایشان باید بگویم ، گرچه گفته اند در مثال مناقشه نیست ، اما بهتر است ایشان به جای رهنمود دادن به مردم مراقب مثال شان باشند تا گمراه شان نکند !
ایشان از خیمه گفته اند و طناب و نظام و خواص و چیزهایی از این قبیل. اما از قضا این خیمه از آن خیمه هایی است که نیازی به وجود طناب ندارد. چرا که عمود خیمه و خود خیمه به هم متصل و یکپارچه هستند و چه جای رابط و نگهدارنده ؟؟


رهبر و رهرو در نظام اسلامی از جنس هم هستند ، دردهای مشترک دارند و افق های واحدی پیش رو دارند. این میان اگر عده ای جنس دیگر یا درد دیگر یا افق دیگری دارند ، اساسا در منظومه رهبری و رهروی نمیگنجند.
همانگونه که این چند ماهه نه تنها در برافراشتگی این عمود متین ، تلاشی نکردند بلکه به گونه ای سلوک کردند که بد اندیشان را در سودای بر هم فرود آمدن این خیمه به طمع انداختند.
بنابرین بهتر است که مثال و خیمه و طناب و عمود و بحث مناط و منوط را واگذارند و در فکر خویش باشند که این بنای بلند و سربلند طوفان دیده است و از این نسیم ها و نیم
نسیم ها و نیمچه نسیم ها گزندی نمی یابد... ان شاالله.


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 3:27 عصر توسط | نظر


قارون که پای ثابت دعوت های موسی است ، وقتی کار دینداری به جاهای باریک می کشد و هنگام آن می شود که باید بر خواهش های دل پای بگذاری و بگذری ، از موسی فاصله می گیرد و در صف مقابل او قرار می گیرد.موسای کلیم از دنیا می رود و همسرش در کار وصی او ، هارون ، جدال و جدل می کند.
محمد رسول الله از دنیا میرود و همسرش در کار وصی و ولی او فتنه می کند. منافقان دیروز و غاصبان امروز بر منبر پیامبر تکیه می زنند. صحابه پر سابقه ، بعد از رحلت پیامبر کر و کور ولال اند که برکنارند از هر حرکتی و کلامی در دفاع از ولایت امیرالمومنین.
زید بن ارقم ها و انس بن مالک ها و ... بعد از رحلت پیامبر همگی مرده اند ، اگر چه تاریخ بگوید که تا سالها بعد در این دنیا زندگی کرده اند.
زبیرها و طلحه ها دقیقا آن هنگام که باید پای بر خواهش های نفس بگذارند ... نمی گذارند و بر امام خود خروج می کنند.
اگر ملاحظاتی در بین نبود _ هنوز مرددم که مراعات این ملاحظات را بکنم یا نکنم _ نام تک تک صحابه بزرگی را که از همراهی با پیامبر آبرو یافته و این آبرو را ذره ای برای دفاع از امیرالمومنین خرج نکردند ، می آوردم. اما اینرا بی هیچ ملاحظه ای می گویم که خداوند آن همه سابقه را از آن صحابه ، حتی با پشیزی برابر نمی کند!


...


امام روح الله که بود ، همه یار امام بودند ، صحابه بودند اما ... فلولا انت یا علی لم یعرف المومنون بعدی.
آنان که در کنار امام آبرو و مقبولیتی یافته بودند ، هنگام آن رسیده بود که پای بر خواهش های نفس بگذارند ... و نگذاشتند و نگذاشتند و نگذاشتند و فتنه به پا کردند.
از تظاهر به امام امام کردنشان مشمئز بودیم تا اینکه به پاره کردن عکس و نام و راه امام رسیدند و دست آخر هم دو دستی خاک رسوایی به سر کردند و بر آفتاب سیمای نورانی سیدالشهدا ، خاک ریختند : از ( حسبنا کتاب الله خلیفه ) به ( لاخبر جاء و لا وحی نزل ) یزید رسیدند.


جنبش موسوم به سبز اگرچه در آغاز بر بستری از اعتراضات سیاسی شکل گرفت ، اما ماهیت سکولار خود را در پس پرده ( جنبش اعتراض مسالمت آمیز مردمی ) پنهان کرده بود.
آرام آرام که ماهیت این جنبش بروز می کرد ، مردمی که انگیزه اصلاح و اعتراض مسالمت آمیز و بهبود اوضاع داشتند ، آنرا شایسته همراهی ندیدند ، و این جریان ماند و سرانش و اندک جماعتی که اعتقادی به جمهوری اسلامی ایران نداشتند.
امروز این فتنه به اصل خود باز گشته است. جریان موسوم به سبز تبدیل به جریانی ضد دینی و سکولار شده است. اگرچه سران فتنه ، این جماعت هتاک و جسور را که به سیدالشهدا توهین میکنند و به اصل ولایت مرگ می فرستند و سیاهه های عزای امام حسین را به آتش می کشند و نمازگزاران ظهر عاشورا را به باد کتک و ناسزا می گیرند ، عزاداران اباعبدالله !! بنامد.


وای از این همه نفاق مشمئز کننده ! زمستان رفتنی است و بهار آمدنی و سیاه رویی دنیا و آخرت نصیب اهل فتنه و نفاق خواهند ماند.


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 2:48 عصر توسط | نظر