برداشت اول :
ناقلان اخبار و راویان آثار و طوطیان شکر شکن شیرین گفتار اینگونه روایت کرده اند که سازمان تربیت بدنی از خانم اغوان رضایی به خاطر به گردن آویختن گردنبند منقش به تندیس جمهوری اسلامی ایران ، تجلیل کرده است !
من به شخصیت محترم خانم رضایی و موفقیت های ورزشی ایشون ، فوق العاده احترام می گذارم و چیزهایی که خواهم گفت ابداً متوجه شخص ایشان نیست .
اما در همین راستا پیشنهاداتی هم دارم که فی المجلس به دولت محترم رونوشت می کنم !
اول : پیشنهاد می شود از خانم هیفاء وهبی ، مدل و خواننده لبنانی که همیشه طرفدار و پشتیبان حزب الله لبنان بوده اند ، در مراسمی باشکوه تجلیل شود ! نوع پوشش و زندگی ایشون به من و شما چه ؟ چشاتون رو هم درویش کنید ! وظیفه ما فقط تجلیل ازایشان است ! ...
دوم : محدودیت ها و فضاسازی هایی که بعضی عناصر معلوم الحال ، برای این بندگان خدا : «گ.ف» و «م.ح» و امثالهنّ ! بوجود آورده اند ، به نحو احسن جبران شود ! خب رفته اند اون ور آب و در فضای باز قرار گرفته اند که در همین حین ، دست بر قضا نسیمی وزیدن میگیرد _ خب می دانید که ! نسیم های اون ور آب معروفن _ و روسری این بندگان خدا را باد می برد ! ... این که جنجال درست کردن و فیلم توقیف کردن و خط و نشان کشیدن ندارد که !
گاهی باد فقط روسری را با خودش می بَرَد و گاهی هم روسری و پیراهن و شلوار را ... !!!!!!!
برداشت دوم :
در هر جا می شود انتظار سیاسی کاری داشت و از دیدن سیاست زدگی تعجب نکرد الا در حوزه فرهنگ و هنر !
قصد ندارم خبرهای وقایعی را که اخیراً در حواشی جشن خانه سینما اتفاق افتاد ، شُخم بزنم !
ماجرا آنقدر ناراحت کننده بود که دیگر _ حتی برای نقد _ رغبتی به بازگوییش نمانده !
من به این کاری ندارم که جناب اصغر فرهادی چه گفت و چه شد . اما به عکس العمل مدیران فرهنگی کار دارم ! خیلی هم کار دارم !
یک فعال عرصه سینما آمده و نظر شخصی سیاسیش را _ درست یا غلط _ بیان کرده و عده ای موافقت کردند و عده ای مخالفت ! اتفاقی که هر روز در این مملکت دارد می افتد و باید بیفتد ! بالاخره همه که نباید و نمی شود مثل هم بیاندیشند !
امّا مدیر فرهنگی ما را چه می شود که این وسط گریبان چاک می کند و بیانیه می دهد و استرجاع می خواند و به این و آن تسلیت می گوید ؟؟!!
مدیر فرهنگی ما را چه می شود که خود را در میدان رزم توهّم می کند و انبوه هنرمندان شناخته شده کشور را ، خیل سربازان دشمن می خواند ؟
این چه منطقی است ؟
مدیر فرهنگی ما را چه می شود که ظرفیت شنیدن چند کلمه حرف متفاوت ( و بر فرض معاندانه ) را ندارد ؟
وقتی هم که به فضای غیر فرهنگی و مبتذل فیلمها اعتراض می شود ، همین آقای مدیر فرهنگی ، بعد از پنج سال و شش سال ، هنوز مدّعی اند که ما تازه بر مصدر امور قرار گرفته ایم و این نابسامانی ها مولود آن هشت سال کذایی است !
بله ! من هم معتقدم خیلی از این نابسامانی های فرهنگی ، مولود آن هشت سال است اما تحلیل یک مدیر و استراتژیست فرهنگی از شرایط پیچیده فرهنگی ، فقط باید همین باشد ؟؟ این قدر کودکانه ؟؟ تو بَدی ، من خوبم ؟؟
به راستی این گریبان دریدن ها و استرجاع خواندن ها و تسلیت گفتن ها ، خالصاً لِوَجه الله بود یا قُربةً الی السّیاسة ؟
وقتی «گ.ف» در خارج از کشور کشف حجاب می کند ، لایق هر مجازاتی می شود و فیلمی که در آن بازی کرده ( که حاصل کار یک گروه بیش از صد نفره است ) شتابزده ، توقیف می شود اما خانم محترمی که با یک سرچ ساده در گوگل ، میزان تقیّدشان به حجاب و عفاف معلوم می شود ، شایسته تجلیل می گردند !
آیا این یک بام و دو هوا تنها به این دلیل نیست که خانم «گ.ف» از جهت سیاسی ، سلیقه ای متفاوت با آقای مدیر فرهنگی دارد و این خانم محترم ، از جهت سیاسی ، همچون جناب مدیر فرهنگی می اندیشد و یک وقتی و یک جایی از دکتر احمدی نژاد اعلام حمایت کرده ؟
...
این سیاست زدگی ها در حوزه هنر آزار دهنده است !
حتی منی را که در این حوزه ، عوام محسوب می شوم آزار می دهد !
بعد التحریر : علیرغم احترام و اعتمادی که نسبت به فهم و دریافت دوستان عزیزم دارم ولی بعد از دیدن نظرات بعضی از دوستان ، مجبورم یه توضیح کوچولو بدم که دیگه مجال هیچ سوءتفاهمی برای هیچ عزیزی نمونه ! :
من نه طرفدار هیفاء وهبی ام و نه از کشف حجاب کسی دفاع میکنم ! نه از ولنگاری اخلاقی خوشم می آید و نه از دگر اندیشی سیاسی !
پیام اصلی این پست ، نقد رفتار دوگانه و هیجان زده و سیاست زده مدیران فرهنگی است ! بقیه موضوعات که به طنز یا به جدّ ، اشارتی به آنها رفته ، در خدمت پیام اصلی پست بوده اند و هستند !