خواب رویا خاب نما شدن تعبیر خواب خیال قدرت ذهن خیال پردازی ذهن خلاق خلاقیت وحی حضرت ابراهیم ذبح اسماعیل سبک کوبیسم نقاشی وحشت اضطراببه کیبردتان نگاه کنید... چه رنگی است؟ مشکی؟ سفید؟
چند لحظه ذهن‌تان را روی جملات زیر متمرکز کنید:
تصور کنید کیبورد شما آبی رنگ شده ... تصور کنید زرد شده... حالا قرمز... حالا تصور کنید کیبوردی دارید با طرح چوب... و حالا طرح چرم...
حالا تصور کنید به جای کیبوردتان یک چاقوی شکار خون‌آلود روی میزتان افتاده...
ناگهان LCD تان شروع می کند به بزرگ شدن ... کم کم ابعادی به اندازه‌ی در وردی یک دالان تاریک پیدا می کند...
چاقو را بگیرید و بایستید و دو بار بگویید: شورولیوقیستاچکانزیراخلامرز!
صدای زمزمه‌ای را می شنوید... کم کم بلند و بلندتر می شود... تبدیل می شود به همهمه‌ای نامفهوم و دلهره‌آور...
ترسیده‌اید...
چند قدم به عقب بر می‌دارید و... ناگهان یک دست بزرگ و زمخت، می‌افتد روی شانه‌تان و جییییییییییییییییییییییغ...

هر چیز ناممکنی در دنیای ذهن شما می تواند اتفاق بیفتد.
این قدرت "ذهن" شماست! قدرت "خیال" شما!... و این قدرت، در اختیار شماست!
همه‌ی ما این حس مرموز و اعجاب انگیز را تجربه کرده‌ایم... در خواب‌هایمان!
خواب دیدن و رؤیا، بی شک مسئله ایست قُدسی. حداقل اینست که می تواند قدسی باشد چون یکی از کانال‌های وحی به پیامبران، الهام در عالم رؤیا بوده است (خواب دیدن ابراهیم، مر ذبح اسماعیل را! صافات/102)
اما این، به معنای آن نیست که هر خوابی، قدسی باشد و قابل تعبیر!
اوووووه! چه بسیار خواب‌های آشفته و حتی در ظاهر معنوی، که هیچ اساسی نداشته و ذهن خلاق و خیال ما، آن را برایمان تصویرگری کرده است!

الان منظورم دقیقاً اون دسته از خواب‌هایی است که من اسم شان را می‌گزارم: خواب‌های ژانر معناگرا!!
خیلی‌هایمان خواب هایی می بینیم با این مضمون که یک انسان نورانی آمده به خواب‌مان و حرفی را بهمان گفته یا توصیه‌ای کرده و دستوری بهمان داده یا چیزی بهمان هدیه داده یا چیزهایی شبیه به این!

پیامبران و اولیاء و قدّیسین رو که استثناء کنیم، آدم‌های معمولی در خواب، بیشتر از اینکه تحت تاثیر ملکوت و عالم ماوراء باشند، تحث تاثیر "خیال" و "ذهن خلّاق" خود هستند!
و از همینجاست که سوءتفاهم‌های ما در مورد خواب‌دیدن‌هایمان شروع میشود!
ما غالباً نمی‌توانیم تشخیص بدهیم خوابی که دیده ایم، آیا خاطره‌ای حقیقی از سفر روح‌مان به عالم ماوراء بوده، یا ذهن خلاق‌مان بازیگوشی کرده و سربه‌سرمان گذاشته؟!
و نتیجتاً نمی‌توانیم درک کنیم که آیا خواب مان، خوابی است دارای پیام و قابل تعبیر، یا تصاویری است از جنس کیبورد قرمز و چاقوی خون آلود شکار و شورولیوقیستاچکانزیراخلامرز؟!
البته خیلی وقت‌ها خواب‌هایی می بینیم که فارغ از اینکه تعبیر داشته باشند یا نه، یه حس خوب بهمون میدن!
در واقع همین که وقتی بیدار شدیم، تا چند روز فکرمون رو درگیر سوژه‌های خوب می کنند، خوبه! همین که یه حس خوب، یه الهام شیرین و یه شهود مجذوبانه بهمون میدن کافیه و لازم نیست دنبال تعبیرشون باشیم!

اما، همه‌ی خواب‌هایی که ما آدم‌های معمولی در "ژانر معناگرا" میبینیم به یک «اگر» بزرگ و جدّی محکومند و خب، در "اگر" نتوان نشست!
رؤیاهای "ژانر معناگرا"، اگر هم بتوانند از این «اگر» بزرگ و جدّی رها شوند، صرفاً یک تجربه‌ی شخصی هستند نه یک مسئله‌ی دینی!
نمی شود بهشان معتقد بود، نمی شود بر اساسشان رفتار کرد، نمی شود نتیجه گرفت و حکم کرد!
دین داری، بسی ارجمندتر و محترم‌تر از آن است که مقوله‌ای "پُر امّا و اگر" مثل خواب، بخواهد یا بتواند در آن تعیین کننده باشد!

پ.ن: همه‌ی ما می‌دانیم که مصادیق خواب‌های "پُر امّا و اگر" که در ژانر معناگرا وجود دارد، بسیار زیاد است و البته اشاره‌ی دقیق به این مصادیق ممکن است باعث اما و اگر های دیگری بشود که ترجیح می دهم آسّه آسه از کنارشان عبور کنم تا گربه‌ی مربوطه شاخ‌مان نزند!!
البته من باب خالی نبوده عریضه، از دوستان واحد نودال و پخش خواهش میکنم اگه امکانش هست چن تا از این خواب‌های ژانر معناگرا رو براتون پخش کنن :))

 


+ نوشته شده در یکشنبه 90/7/17ساعت 8:29 عصر توسط | نظر