بسيج ندارد
درست
اما جليقه و کلاه و لباس شخصي را اگر شما جديدا بر تن بسياري به عنوان بسيجي نديده ايد من ديده ام البته ازشان بدم نمي آيد و اتفاقا دوستشان دارم
ايت الله مصباح يزدي را با موسوي جمع نزدم به ايشان نيز ارادت دارم چون اسم ايشان ذکر شده بود به ايشان اشاره کردم
موضع من تاييد موسوي و امثال او نيست نه بخاطر حقانيت احمدي نژاد چون فرض بر صداقت موسوي که مي نهم خدا را شکر مي کنم کسي که يک روز نتوانست از آراي خود دفاع کند چهار سال حافظ جان و مال بيش از 70 ميليون مردم نشد
احمدي نژاد را هم از لحاظ مديريت سياسي آنقدر قوي که نمي بينم که دولت را به او بسپارند
چيزي که باعث دلسردي من نسبت به علماست جايز دانستن مرگ مردميست که درين بين بيگناه کشته شدند و فتوا دادن به رفتاري غير منطقي با خانواده هاي داغديده اي که بي گناهترينند و مصيبت زده ترين
در مورد امام نمي دانم از چه حرفي اين برداشت را کرديد ولي اصلا منظور من اين نبود
من هنوز خود را مريد و دست بوس 4 روحاني مي دانم و بعيد مي دانم نظرم نسبت به اين 4 بزرگوار برگردد
مسئله 17 شهريور را فقط در مقام مقايسه عرض کردم
مقايسه بين حال من که با پيراهن خوني دايي جان سپرده ام چقدر سخت و سنگين به خانه مادر بزرگ عليه الرحمه رسيدم و چقدر سخت بود به چشمان پر از اميد و نا متوقع او بگويم پسرش مرد
وقتي برادرم مفقود شسد سال 62 مدتها بود از او بي خبر بوديم واز روزي که رفت مادرم مي دانست براي جنگ از خانه خارج شده و ممکن است جان بسپارد و هر روز خود را آماده پذيرش مي کرد
گرچه تا روز مفات نپذيرفت و کنار نيامد
مادران داغدار امروز را با خانواده آن روزهاي خود مقايسه مي کنم
سختي مرگ عزيز جاي خود فشار روحي رواني عده اي قبل از پيروزي انقلاب هم جاي خود دو سوگ جدا از هم بود
اينکه گفتم آيا ما مجبور به اآن بوديم به اين علت است که تمام اتفاقات گذشته را همه مردم با هم تحمل نمودند چون در کشوري زندگي کنند که در سايه اسلام ظلم را ريشه کن نمايد
و رفتارهاي اخير با خانواده هاي داغدار کاملا ظلم است
شما مطلعيد و من بي اطلاعم سرچي بفرمائيد تا ببينيد چند نقل قول از زبان مراجع در خفيف دانستن مرگ آنها مي يابيد
اگر همه آنها که بيشتر خود را اصولگرا معرفي کرده اند دروغ مي پردازند که جاي دشمن مشخص است
اگه نه که جاي مردم نا مشخص
از ياد نبريم که تا آنجا که من مي دانم کشته شدگان هيچکدام اخلالگر نبودند