• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : نوري براي محمد نوري زاد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دوست من کمي از نوع بيان شما رنجيده ام و ترجيح مي دهم با جبهه گيري در مقابل هم بحث نکنيم
    1. اول بحث گفتم بي لياقتي موسوي برايم همان روز که گفت تقلب شده مشخص شد نگفتم که آرايي داشته يا نه که شما منکر شويد ولي گفتم اگر بنا به صدق او باشد شما که بايد برهان خلف بدانيد؟
    2. بسيجيان را دوست دارم چون مخلصند و اين دليل نمي شود کسي از اخلاصشان سو استفاده کند
    3. مي گويم زدند چون با دو چشم خود شاهد اين صحنه بودم و هيچ تناقضي که نشانه پراکنده گويي باشد در اين نمي بينم که قشري دوست داشتني اشتباهي را مرتکب شده باشند و من ديده باشم
    4. اين اسمش شرح مشاهدات است نه پراکنده گويي شايد ذات نوشتن، منظور را نا رسا کند ولي دليل به توهين ما به هم نمي شود 5.من با شما بحث نمي کنم که برتري خود را به شما نشان دهم در مقام دشمن هم که جاي بحث نيست بايد جنگيد من با شما بحث مي کنم چون معتقدم ديدگاه شما متشکل از مشاهداتتان (که با من متفاوت است) از زاويه نگاه شخصي شماست و مي تواند چيز جديدي به من بياموزد
    يعني وقتي شما الان به خيابان نگاه کنيد ممکن است ماشيني را ببينيد ولي در خيابان ما نباشد و نبينم
    و اگر هر دو هم به يک جا نگاه کنيم ممکن است زاويه شما براي ديدن راننده مناسب تر باشد (يا برعکس)
    سخاوت و کرم انسان در ياد دادن آموخته هايش ايجاب مي کند که بدون فخر به آنچه که مي داند و بدون توهين به آنکه نمي داند دانسته اش را به اشتراک گذارد
    متاسفم از شما چنين برداشتي نکردم
    و يک نکته من بجز مرحوم گلپايگاني با هيچ مجتهدي شخصا رودر رو نشده ام و هرچه از فتاوي و غيره تا کنون شنيده ام نقل قول بوده چيز ديگري نگفتم که مچم را بگيريد لازم است در بحث و گفتگو مچ هم را ول کنيم يا در دنياي واقعي بحث کنيم که بشود مچ هم را بگيريم
    عذر مي خوام اگر ادامه نمي دم


    پاسخ

    1 ) نوع بيان من دقيقاً به نحوه استدلالات و ادعاهاي شما مربوط است ! فتامّل ... // شما نگفتيد موسوي بي لياقت است چون گفته تقلب شده ! گفتيد بي لياقت است چون نتوانست از آراي خود دفاع كند ! و من گفتم كدام آراء ؟؟ برهان خلف اينطور نيست بزرگوار ! // 2 ) شما خواسته يا ناخواسته با اين نحوه بيان در مورد بسيجيان داريد به آنها توهين مي كنيد . كه بله ! اينها مخلصند ولي خب ازشان سوءاستفاده شده !! نه بزرگوار ! بسيجيان البته كه مخلصند اما بسيار هوشمندتر و موقعيت شناستر از آنند كه كسي بتواند ازشان سوءاستفاده كند . فتنه سال قبل را همين كساني كه به قول شما مخلص ، اما ساده بودند جمع كردند و اگر نبودند اينها ، جان و مال و ناموس مردم در برابر اراذل و اوباش خياباني هيچ امنيتي نمي داشت ! 3 ) من متاسف نيستم از چيزهايي كه گفتم . كاملا بهشان معتقدم . شما عالمان بزرگ قم را متهم مي كنيد كه فتوا دادند مردم را بكشيد كه خونشان هدر است و متد شده اند ! بسيجيان را متهم به سادگي و موقعيت نشناسي مي كنيد . همه مسئولين را ، تاكيد ميكنم همه مسئولين نظام را ( البته به قول خودتان غير از رهبري ) به ظلم و فساد متهم مي كنيد و بعد مي فرماييد من خيلي خونسرد بنشينم و لحنم تند نشود ؟؟ اگر به جاي شما جوان و نوجواني و از هم سن و سالان خودم بودند ، من قطعا نوع بيان و لحن كلامم با الان فرق مي كرد و تا الان هم همينطور بوده . اما من از شما كه ادعا مي فرماييد از قبل انقلاب و جنگ و حوادث ديگر را در ذهن داريد ، انتظار پختگي بيشتري دارم ! نه اينكه همينطور از شنيده ها و شايعات استدلال كنيد و چيزي را به كسي نسبت دهيد و بعد هم بر مبناي آن تحليل سازي كنيد ! 4 ) نميدانم بگويم خوشحالم كه ادامه نميدهيد يا نارحت ؟ من اولين بار نيست كه با دوستاني كه مانند شما مي انديشند هم مباحثه مي شوم . بسيار بسيار بحث كرده ام و دوستاني هم از بين اين عزيزان دارم اما هر وقت با كساني كه مانند شما مي انديشند بحث كرده ام و يا بحث آنها را با افراد ديده ام مي بينم هرگز ذره اي نسبت به استدلال طرف مقابل پذيرش ندارند . بله ! به قول قرآن : كلّ يعمل علي شاكلته ! خوشحال از اينكه يك بحث بي فرجام را از همين اول پي نگرفته ايم و هم شما و هم بنده بي جهت خودمان را خسته نكرده ايم . و ناراحت از اينكه چرا قضاوت هايمان واقع بينانه نيست و مي خواهيم واقعيت همانطور باشد كه خودمان مي انديشيم ؟!! البته اين نكته را احتمالا به خود من هم متوجه كنيد اما ميزان و معيار و سنگ محك واقعيت كاملا مشخص است ...