_ سلام.
_ چطوري رفيق؟ منم با همون يه برداشت ميگم: مثالتون خيلي عميق بود، اين سليقه س، مثل فيلم و موسيقي، اصلا مثال نزديکتر، مثل مشروب خوردن، يکي نميخوره ميگه حرومه، يکي ميخوره ميگه حروم نيست، عقيده ايه، البته اين مثاله، کاري به ضرر و فايده ش ندارم، دقيقا مثل بحث سينماست که ميگن کمدي مبتذل، در اصل مبتذل نيست، سليقه س، چون مبتذل معني ديگه اي داره، شاد باشي.
_ موفق و خوشبخت باش . اين يه دستوره.
_ چطوري رفيق؟ جوابيه ي جواب برداشتها: برداشت اول: قابلي نداشت، برداشت دوم: مجازن، چون ميتونه استفاده نشه، مثلا من يا شماي نوعي، اگه خوشمون نمياد، استفاده نکنيم، برداشت سوم: خب هرکي يه نوع مخاطبي داره، همه ي مخاطبا که هم عقيده نيستن، هر کسي يه سليقه اي داره، البته يقه گيري رو خوب اومدين، يه جورايي بعضي ها سو استفاده ميکنن، برداشت چهارم: آزاد بودن با جهت داشتن فرق ميکنه، بله هنر بي جهت وجود نداره، منظورم از آزاد بودن همون جهت آزاده، يعني هر کسي ميتونه از هر جهتي که ميخواد بره و و طرفداراي خودشو به دنبال بکشه، اين سليقه س که هر کسي رو هدايت ميکنه، منم خوشحالم که بحث برگشتيم، شاد باشي.
_ چطوري رفيق؟ برداشت اول: نگران نباشيد، فرض ميکنيم، برداشت دوم: هر کسي از يه ابزاري(حسي يا فيزيکي)، براي ابراز هنرش استفاده ميکنه، برداشت سوم: اين برميگرده به عقايد شخصي، هر کسي از يه اصولي پيروي ميکنه، در بدبينانه ترين حالت، چه در فيل، چه کتاب چه نقاشي و يا حتي موسيقي و ... شخص براي جذب تماشاگر، از اين روش استفاده ميکنه، در خوشبينانه ترين حالت هم شخص چيزي رو در اين نوع نگاه ميبينه که شايد خيلي ها نبينن و اصلا نتونن منظور شخص رو درک کنن، برداشت چهارم: هنر بايد آزاد باشه، چون اگه نباشه به تکرار و سکون ميرسه، البته از حق نگذريم خيلي ها هم خيلي جاها و خيلي وقتها شورشو درميارن که بحث اونا جداست و اصلا کارشون مربوط به هنر نيست و قصد ديگه اي دارن، شاد باشي.
بامطلب"شهيدي كه مزار پاكش بوي عطر ميدهد" بروزم.سلام حاج آقا اگه يادتون باشه ما باهم تبادل لينك كرديم ولي هرچي نگاه كردم لينك ما ديگه تو ليست پيوندهات نبود .ماروقابل ندونستي كه حذفمون كردي .ولي ما لينك شما هميشه تو ليست ماست.
ياعلي
كمان نيوز
سلام
خيلي قشنگ نوشته بوديد در مورد هنر ............. خوشم اومد ............. شاد باشيد و پيروز ............. راستي آدمهايي که عاشق نيستند بازم به نظر يه تکه سخت تر از بتن توي قلب دارن پس فرفرقي نداره آدم نباشي و يا عاشق نباشي
البته نظر من بود
راستش همه آدماي دنيا هميشه فکر ميکنن تو همه موارد حق با خودشونه و من و تو هم مستثنا نيستيم منتها اول بايد تو اين زمونه عادت کنيم ديدن بعضي صحنه ها اذيتمون نکنه.من عکاسي کردم فيلم ساختم کار موسيقي و تئاتر و شعر و داستان و خلاصه هميشه سعي کردم از همه اين چيزا لذت ببرم و معده هنريم ارضا بشه و تقريبا با قاطي کردن اروتيک تو هنر مخالفم همونطوري که با روسري کردن تو سر يه بچه پنج ساله مخالفم.دوست من شما عکست رو با لباس روحاني گذاشتي اينجا من مطمئنم هر کسي به وبلاگت مياد اين عکس تو مهمتر از عکساي وبلاگاي ديگه هست و اين يعني بي فرهنگي و کج بيني محض حتي اگه ريشه اين کار مسخره تو يه جاي ديگه هم باشه باز قبيحه که از رو ظواهر بخوايم چيزي بگيم.
باور کن امريکا و دين داريش و فرهنگش از ما خيلي جلوتر هست و اين قدر گير ددن بهش بي انصافيه و مهمترين تفاوتي که امريکا رو به صدر رسونده و ما رو همچنان روز به روز به جاهليت نزديکتر ميکنه ، اصرار عجيب ما به ظاهر سازي و خوندن "همه چي آرومه" هست.چون تاريخ ما بر خلاف ويل دورانت پر از چاخان هاي بزرگه.
جناب آقاي فياضي ابتدا ممنون که پاسخ مرا داديد . البته اينرا قبول دارم که هر کس نظرات خاص خودش را دارد ولي اگر اين موضوع را بطور مطلق قبول کنيم ديگر بايد از کنار هم بي تفاوت عبور کنيم و کاري به کار يکديگر نداشته باشيم و مرا بخير و شما را بسلامت . ولي اين همه داستان نيست . قبول مسئوليت هاي اجتماعي و پاسخگويي به آنها ما را که براي خود دغدغه مطرح نمودن مشکلات مردم را داريم و درد را مي شناسيم ما را وادار مي کند که نگاه اصولي و متفاوتي در مقابل کساني که چنين دغدغه هايي ندارند داشته باشيم . بخصوص شما که لباس دين بر تن داريد بسيار بيش از ديگران مسئوليت داريد . نه اينکه شما را متولي دين مي دانم بلکه از اين منظر که طبقه روحانيون و دانشگاهيان بيش از ساير طبقات بايد اين احساس مسئوليت را داشته باشند که نگاه بالاتري به اطراف داشته باشند و منافع صنف خود را فداي منافع مردم کنند . نمي پذيرم که ميگوييد هر کس نظر خودش را دارد . شما هر کسي نيستيد . شما فرق مي کنيد .
از نوشته من خداي نکرده اينطور برداشت نشود که بنده نسبت به مسائل حجب و حيا بي اعتنا هستم . خير ، آنچه مدنظر من است اين بود که طرح اين مسائل چون ابر ضخيمي بر ساير مطالبات اساسي زنان سايه انداخته است و هر تابلو و پلاکارد و شعار و سمينار و ... را که مي بيني به موضوع حجاب پرداخته شده . اثبات اين موضوع نياز به هيچ مدرکي ندارد . والا کيست که نسبت به اين مسائل حجاب و عفاف که بسيار مهم هم هستند بي اعتنا باشد .
از اطاله کلام پوزش ميخواهم ولي يک موضوع ديگر که فرموديد نظرات من انگيزه سياسي دارد اگر منظور حب و بغض سياسي آنرا متاثر کرده هيهات که چنين باشد . چرا هر نداي مخالفي را بايد به آن برچسب سياسي بزنيم . البته به مانند هر فرد ديگري به سياست و سياستمداران علاقه دارم و تمايلات جناحي نيز ولي حتي اگر تمايلات سياسي من هم در نوشته هايم تاثيرگذار باشد شما به روح مطلب من توجه کنيد و نه به نام و عنوان من .