• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : عمامه هايي كه امانت حسين اند !
  • نظرات : 54 خصوصي ، 161 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 94 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شيما 
    بنده گاهى از دولت (احمدي نژاد)حمايت ميکنم، دفاع ميکنم؛ بعضى سعى ميکنند براى اين کار معناى نادرستى جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها هميشه دفاع ميکنم؛ منتها اگر دولتى بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غير منصفانه‏اى ميشود، بيشتر دفاع ميکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ ...حمايت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظيفه‏اى است که هم من دارم، هم همه دارند؛ اين مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نيست. بنده از هر حرکت خوبى،...استقبال ميکنم و از آن کسى که اين کار را کرده است، تشکر و سپاسگزارى ميکنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ اين وظيفه‏ى من است."(لابد شما مي گيد که اين دولت خدمتگذاره!!!)"
    "
    نمي دانم اين معادله انتخابات اخير ، معادله چند مجهولي بود که کساني که سرشان مدام در کتاب و حساب بود ، هنوز موفق به حل و درک آن نشده اند !"
    "
    جلسه چهارم دادگاه متهمين حوادث اخير!!!(!!) برگزار شد و متهمان در مورد « برخي افراد » اتهاماتي را طرح کردند که مو بر تن هر ايراني(بر تن کدام ايراني؟ شما که موضع انتخاباتيتان را به نرمي توضيح مي دهيد و بعد از قاتلان حمايت مي کنيد؟!!) سيخ ميکند. اين « برخي افراد » که از قضاي روزگار بدون هيچ گونه مزاحمت دستگاههاي مسئول آزادانه براي خودشان مي گردند ، در پاسخ به اتهامات طرح شده ، تنها به صدور تکذيبيه هايي خونسردانه بسنده کرده اند. انگار که مثلا در مورد آنان گفته شده مدادپاک کن پسر همسايه بغلي را کش رفته اند !!"
    "
    دقيقا يکسال قبل در چنين روزي ، به فقر آيتم در صدا و سيما ، در باب حادثه ششم تير و شخصيت امام خامنه اي ، اعتراضکي و نقدکي کردم و امروز سوگمندانه اين نقد را تکرار مي کنم و بر آن مي افزايم فقر برنامه در مورد بهشتي مظلوم را !باز هم برنامه هاي کليشه اي و آرشيوي که حتي اثرات گذر زمان بر کيفيت بصري برنامه ، قابل مشاهده بود!البته «گروه روايت فتح» برنامه اي در مورد بهشتي مظلوم کار کرده بود که اگرچه اسلوب و شيوه بديعي نداشت اما دلپذير و جاذب بود حداقل براي من که انتظار برنامه هاي اين چنين را مي کشيدم!..."(منظورم از حمايت از ايدئولوژي حاکم همينهاست!!!!)

    فکر مي کنم موضع جنابعالي با اين حرفها معلومست. هم موضع سياسيتون و هم موضع عقيدتيتون. چيزي که در برخورد نخست در وبلاگ شما جلب توجه مي کند اين است که به نظر مي رسد که روحانيي روشن انديشيد که دغدغه ي حقيقت و پاک ماندن دين را در سر داريد، اما در ادامه مواضع سياسي خاصي را به شکل غريب و زيرکانه اي اتخاذ مي کنيد که در شرايط فعلي، اعتراض به آن، براي ما "اوين" را به همراه دارد. وحتما شما هم مي خواهيد ما را از آنجا بيرون بياوريد. پيشنهاد مي کنم فعلا همين زندانيهاي حاضر در زندان به دليل طرح عقايد را درآوريد!!

    ديگه اينکه، اينکه مي فرماييد هر قشري لباس مخصوص دارد، ما هم مثل پزشکها و... بايد بگويم که 1) پزشک لباس يا اونيفرم کار دارد. در محل کار مي پوشد و در خيابان همرنگ بقيه ي آدمهاست. درحاليکه لباس شما گويا به محل خدمتان معطوف نيست و قرارست در هر جايي باعث تمايزتان شود2) تفکيک مشاغل و لباس به معناي اونيفرم چيزي مربوط به جهان مدرن و تخصصي شدن مشاغلست. در اين ميان، نمي توان ادعايي نسبت به تاريخ لباس شما داشت. و اينکه فضلا در جهان قديم هميشه اين لباس را به تن داشته اند. چون لباس شما فقط شکل لباس قديم مردم است. و حتي مي توان گفت همان لابس عربهاست. شباهت لباس شما با حکام عربستان و کشورهاي عربي که کاملا مشهودست. نمي توان بر اين حرف هم صحه گذاشت که عربهاي محترم خيلي فاضلتر از مردم فعلي ايران هستند!!!

    ديگه اينکه دوست عزيز ما هم مي فهميم که ديگه به مدل قرائتي نميشه به اين جوونا نصيحت کرد. حالا بيان تازه اي لازمه!!

    بعضي ها فرعون هستند فقط مصرشان کوچک است ."فرعون نباشيم! تاريخ مصرف فرعون بازي گذشته. نمي خواد موسي هم باشيم. اما لااقل، "آزاده باشيم".
    ياحق
    پاسخ

    الله اكبر !! يك جمله از رهبر نقل مي كنيد و چند عبارت نامربوط به هم ، از پستهاي من را تقطيع مي كنيد و بعد مدعي مي شويد من آدم دو رويي هستم كه فقط وانمود مي كنم دغدغه دين دارم و در حقيقت دارم زيركانه ، يك نظر سياسي خاص را به خورد مخاطبانم مي دهم ! ... شيما خانم ! اگر اتخاذ اين مواضع كسي را به اوين مي فرستد ، پس من اينجا چه مي كنم ؟ يعني مي گوييد من دارم حرفهايي به شما ياد مي دهم كه شما اين حرفها را بزنيد كه بعد شما را بيندازند توي اوين ؟؟؟ من كه متوجه منظور شما از اين حرفها نشدم ! .... اما در مورد لباس : اول ) بله ! اونيفرم مخصوص محل كار است . ولي قبلا هم عرض كردم كه كار روحاني با كار پزشك از جهت هويت متفاوتند ! پزشك بيماران را در مطب ويزيت ميكند و در مطب ملزم به پوشيدن لباس كارش هست . ولي بيرون كه مريضي را ويزيت نميكند خب اونيفرم هم نميپوشد . اما محل كار روحاني كجاست ؟ هويت و مانيفست روحاني ميگويد ، همه جا محل كار يك روحاني است و محدود به مسجد يا دانشگاه و حوزه نيست ! كوچه و بازار و خيابان و مترو و اتوبوس و تاكسي و ... همه محل كار روحاني است . روحاني بايد مدام در حال فعاليت باشد. شما تا به حال نديده ايد مردم در كوچه و بازار يا خيابان يا هر جاي ديگر سراغ روحاني بيايند و مسئله اي با او طرح كنند ؟ و دوم ) خيلي جالب است !! شما با چه چيز اين لباس مشكل داريد ؟ با قديمي بودنش ؟ مگر كت و شلوار قديمي نيست ؟ مي دانيد اولين كت و شلوار ، كجا و كي دوخته شد ؟ شما كه در مورد تاريخچه لباس اطلاعات اينچنين ذيقيمتي داريد حتماً بايد بدانيد خب ! باز خوب است كه به شهادت تاريخ ، عبا و عمامه ، ميراث پيامبر و لباس امامان معصوم و به قول شما اعراب است ! اما كت و شلوار از كشورهايي وارد فرهنگ ما شده كه هيچ سنخيت فرهنگي و هنجاري با ما ندارند ! اما من مثل شما اينطور نمي انديشم كه چون كت و شلوار منشأ قديمي آنهم از غرب دارد پس چيز نامطلوبي است !!!ضمناً من به دنبال نصيحت كسي نيستم ! من اينجا محيطي ساخته ام كه نگاهم را با دوستانم به اشتراك بگذارم ! اين را بارها و بارها گفته ام ! قصد من فقط و فقط تعامل و تبادل افكار است . كاري كه همه وبلاگ نويس ها ميكنند : به اشتراك گذاشتن زاويه نگاه خود ، با ديگران ! ... و ديگر اينكه به نظرم بايد چشمها را شست ... يا علي !