• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : عمامه هايي كه امانت حسين اند !
  • نظرات : 54 خصوصي ، 161 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 94 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چند وقت پيش تو جمع فاميلي يکي از دوستان رفتم..يکي از بستگانشون روحاني بود..سلام کردم جواب نداد..فکر کردم نشنيده دوباره سه باره..تعجب کردم به دوستم گفتم گوش اين فاميلتون سنگينه؟گفت چطور؟گفتم چون چند دفعه سلام کردم جواب نداد..خنديد و گفت نه اينا جواب نامحرم را نمي دهند..

    داشتم شاخ در مي اوردم..خنده ام گرفته بود.. تو دلم گفتم يادمه تو کتاب ديني دبستانم خونده بودم که جواب سلام واجبه..

    استاد ما اين چيزا هارو ديديم که زده شديم ..به خاطر همين اين طرز فکر شما واسه ما تعجب آوره..

    لينکتون کردم از اين بعد بيشتر به اين جا سر ميزنم..

    موفق باشيد..

    پاسخ

    من به جاي اون آقاي بزرگوار خجالت كشيدم ..... مي دونيد، مخرّب ترين و ناراحت کننده ترين چيز توي اين قصه اينه که آدمهاي اين قشر پسندها و سليقه هاي شخصي خودشون رو ميذارن توي ويترين شخصيتشون و ما فکر مي کنيم که چون اين لباس تنشه، پس اين چيزهايي که توي ويترينش گذاشته هم مربوط به اين لباس ميشه در حاليکه اينها واقعا هيچ ربطي به هم نداره. خود اون آدم هم يا سهواً و از روي غفلت يا به عمد و براي موجّه نشون دادن خودش، اصرار داره اينطور وانمود که اينها سليقه من نيست، بلکه نظر خداست! و من چقدر منزه هستم که بين اين همه آدم فقط خودمم که دارم به نظر خدا عمل مي کنم! ... ممنونم.