اين نوشته را چون کمي طولاني است و سايت اجازه نميدهد در دو قسمت مي فرستم .
البته آنچه را که در حال حاضر قابل مشاهده است و چهره هاي شادي را کمتر در جامعه نظاره مي کنيم يک بخش برميگردد به تبعات انحرافات و آفات دين و دينداري در مجموعه اي خاص از افراد و بخشي هم به دلايل اقتصادي و سياسي و اجتماعي که باعث گرديده شور و نشاط را کمتر شاهد باشيم . بياييد واقع بين تر باشيم . بنظر من اکثريت مطلق جامعه چه مرد و چه زن و از هر طبقه اجتماعي زيبايي را دوست دارند و آنرا در زندگي بکار ميبرند . کساني که زيبايي را در اسارت گذاشته اند آنقدر اندک اند که نبايد کوچکترين اهميتي به آنها داده شود .
نمي پذيرم که فرموديد در فرهنگ " ما " اندوهناکي علامت دينداري است . ميخواهم اين را به شما اطمينان دهم که تعداد بسيار قليلي اين علامت را دارند و اکثريت جامعه چهره مغموم را علامت دينداري نمي دانند . اگر مي بينيد مردم چهره بشاشي ندارند دليل آن برميگردد به سياست هاي متوليان رسمي دين و زمامداران و قانون گذاران و همچنين کساني که خودسرانه براي مردم تصميم مي گيرند و شادي را به دلايل مختلف از جامعه مي گيرند . بنابراين بنظر مي آيد خطاب شما نه به آحاد مردم بلکه بايد به ارکان حکومت باشد . شما سياست درهاي باز را اعمال کنيد و سخت گيري هاي مذهبي را کنار بگذاريد و اينقدر مته به خشخاش نگذاريد و جلوي حرکت هر کسي را که با او لجاجت داريد نگيريد و سياست هاي تنگ نظرانه را کنار بگذاريد و به خواست توده مردم اهميت و احترام بگذاريد خواهيد ديد که نشاط به جامعه بر ميگرده و به تبع آن در روابط اجتماعي و اقتصاد نيز شکوفايي حاصل مي شود . بارها و بارها ديده ام که اجازه مراسم جشن و سرور از طرف وزارت ارشاد داده شده ولي از طرف زورمداران جلوي آن گرفته ميشه و متاسفانه مسوليني که مجوز آن را صادر کرده اند بخاطر از دست ندادن ميز رياست شان دم فرو بسته اند .