• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : حاتمي کيا ؛ ققنوس به گل نشسته سيد مرتضي آويني
  • نظرات : 15 خصوصي ، 156 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 255815 

    سلام آقا محمد!

    عاليه که داريد دوباره مينويسيد... خيلي خوشحالم

    در مورد حاتمي کيا بايد بگم که: از نظر هنري شايد در کارنامش سراغ موضوعات جديد رفته باشه، ولي قطعا از او ديگه شاهکاري نخواهيد ديد، چون اون ديگه از روش خودش پيروي نميکنه!

    حاتمي کيا براي روش خاص خودش يه استاد بود، اما شما روايت به رنگ ارغوان رو به خاطر بياريد... در حد يک فاجعه، بدون هيچ نقطه قوتي و عطفي، تنها و تنها هدر دادن وقت بود!!!

    ساختار و محتوا تمام اون چيزي نيست که حاتمي کيا رو حاتمي کيا کرده ، اصالت موضوع اثر، در کارهاي حاتمي کيا امضاي اصلي کارهاي او بوده، چيزي که الان ديگه وجود نداره و قرباني به اصطلاح روايات اجتماعي ايشون شده..

    عيبي نداره که حاتمي کيا حرفهاي جديد بزنه ولي آيا آژانس اون قديمي بود و به رنگ ارغوان يا دعوت موضوعات کاملا جديدي بودند؟!!!

    يادم نميره که وقتي داشتم فيلم دعوت رو با دوستم تو سالن سينما بهمن ميديدم ،دختري که تو رديف جلوي ما نشسته بود بعد 20 دقيقه به زور دست دوست پسرش رو گرفت و بهش گفت خيلي زشته، خجالت ميکشم ، بيا بريم!!! ... اين در حالي بود که سمت ديگه سالن پر از پسرهاي تو سن و سال دبيرستان(تين ايج) بود که با هر ديالوگ فيلم سوت ميکشيدن و حرفهاي رکيک ميزدن، چون نحوه پرداخت و ديالوگهاي نافرم فيلم ،براي اونها واقعا موجبات تفريح اون هم از نوع سخيفش رو فراهم کرده بود، کار به جايي رسيد که يه مرد ميانسال که با خانوم و دخترش اومده بود اول بهشون تذکر داد ولي بعد با اعتراض از متصدي خواست اونها رو بيرون بندازه..

    اينجا بود که دلم براي حاتمي کيا سوخت... خيلي سوخت...

    پاسخ

    سلام ممنونم ؛لطف داريد؛ با نگاهتون موافقم ؛ من فکر ميکنم حاتمي کيا ميتونست يه فيلمساز اجتماعي مولف باشه ؛ با آژانس اين کار رو شروع هم کرد و چه شروع فوق العاده اي هم بود اما ... حيف ‏!‏