ممنونم ازتون...
درسته.. حرفاتون کاملاً درسته.. و من هم هنوز دوستش دارم.
سلام
اميدوارم که خوب باشيد.. خيلي خوشحال شدم وقتي ديدم مطلبي نوشتيد هرچند خيلي وقته که خودم هم به وبلاگ دوستان سر نزدم، به هر شکل خوندن نوشته هاتون رو مثل هميشه دوست داشتم.
شايد حاتمي کياي عزيز هم دچار ترديدي هست که توي فيلم هاش نشون مي ده اونا رو... وقتي که آدم درگيري ذهني داره، وقتي ترديد داره، وقتي داره از يه مرحله ي خاصي عبور مي کنه همه ي زندگيش رنگ و بوي اون تغيير و اون روزهاي خاص رو دارن. شايد حاتمي کيا يه چنين روزهايي رو مي گذرونه... شايد...
سلام گراميخداقوت و ممنون از حضورتون تا حدود زيادي باهاتون موافقم هرچند هنوز "گزارش يک جشن " رو نديدم ....ققنوس به گل نشسته توصيف جالبي بود !
مويد باشيد / يا علي
هميشه اونطور كه دوست داريم پيش نميره!
موفق باشيد.
سلام چه خوب شد که باز نوشتين
همه مطالب رو قبول دارم...اما کاش...کاش اين حرفا به گوش خودش هم مي رسيد...کاش يکي آدرسي وبلاگي ايميلي داشت و اين نوشته ها و نظرات رو مخصوصا منتقل مي کرد...
شايد اونوقت...
ممنون مي شم اگه به وبلاگم سر بزنيد و نظرتونو درباره رابطه شعر خون و عشق بگيد...
رسيدن بخير
حکايت اين گزارش جشن چيه؟
حاج اقاي عزيز ومهربان...
من براي جنابعالي توفيق نداشتم که نظر بگذارم.پيش مياد که بزرگواراني با اسم حقير لطف مي کنند نظر ميگذارند!!...ولي همين کامنت شما پاي ما را به وبلاگ خوب وغني شما باز کرد.خيلي خوشحالم که روحانيت معظم وارد اين عرصه شده وخيلي پيشتر وبيشتر بايد وارد مي شد.براي شما آرزوي توفيق دارم.حتما سر مي زنم البته 5 شنبه وجمعه ها فقط فراغتي هست که خدمت برسم.التماس دعا....متنتون هم عالي بود.من هم خيلي علاقه دارم به حاتمي کيا...البته گاهي حس ميکنم که کمي زيادي خودش را تحويل مي گيرد ولي مجموعا در بين کارگردانان دفاع مقدس بي نظير است طرز نگاه و دقت وظرافت او...