ما ، آرزويمان، همان "مي آيند" است ... نه چيزِ ديگر!
"عشق من" تان را خواندم.... فوق العاده بود ... دوستش داشتم، خيلي !
و؛
به گِل نشستنِ ققنوس ِ سيد مرتضي آويني ؛ هنوز آنقدر نمي دانم که بخواهم از کسي که خوب نمي شناسمش ، حرفي بزنم ، آن هم وقتي هنوز "گزارش يک جشن" اش را نديده ام !
اما اين خوب است که؛ شما "سينما" را خوب مي شناسيد...
سلام!!!
روزهاي "نو" تان زيبا باد و شاد** و بهارانتان سرشار از سبزيِ ياد ِ خدا و سپيدي ِ آرامش ...
ممنون بابت ِ حضورتان[گل] قدم، رنجه کريد...
يا علي ...