• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : چگونه به يک حاج آقا ضد حال بزنيم؟!
  • نظرات : 15 خصوصي ، 71 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5      >
     
    يا نور
    سلام خواندمتان
    نمي دانم بايد م گفتم يا نه مثل خيلي ها که نمي گويند اما چون حرفي نبود به همين رد پا بسنده کردم
    پاسخ

    سلام... بهرحال ممنونم
    سلام...
    يه روحاني تعريف ميکرد: تو صف نونوايي بودم...يه پسره اومد هاج و واج نگام ميکرد...گفتم :مشکلي پيش اومده؟
    گفت:ببخشيد،مگه روحاني ها هم نون ميخورن؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    حالا حکايت شماست...به نظر منم حلقه ازدواجو پوشيدن خيلي کار جالبيه...به يه شرط: حلقه اش طلا نباشه
    خوشحال ميشم به کلبه منم سر بزنيد
    اميدوارم آسمون بهتون نزديک باشه...يا حق
    پاسخ

    عليكم السلام... طلا مگه اشكال داره :دي... چشم خدمت مي رسم... الهي آميـــــن


    salam haj agha

    jaleb bud

    پاسخ

    سلام...
    + برمودا 

    چند روز پيش رفته بودم تو وضوخونه حرم...

    دختري در حال وضو گرفتن بود...که ديدم هر 10انگشت پاهاش لاک قرمز داره...

    مونده بودم بگم وضوش مشکل داره يانه...

    آخرش رفتم با روي خوش و لبخند سلام کردم و

    گفتم :شما وضو گرفتيد؟
    گفت: بله
    گفتم: عزيزم ناخن پات لاک داره وضوي شما باطله..
    گفت:واسه غسل نبايد ناخن لاک داشته باشه نه واسه وضو
    گفتم: فکر نميکنم شما از مرجع تقليدتون پرسيديد؟؟؟
    گفت:از يک آخوند پرسيدم!!!!
    گفتم:مطمئني؟منظورش انگشت بزرگ نبوده؟؟
    گفت: نه همين رو گفته...
    من با تعجب و استيصال گفتم:
    در هر حال شما نماز ميخوني و اگر واست مهمه حتما زنگ بزن از دفتر مرجعت بپرس و مطمئن شو....فکر نميکنم هيچ مرجعي چنين فتوايي داشته باشه...
    با اکراه گفت:خيلي ممنونم که سعي کردي منو روشن کني!!!

    ____

    کاملا بي ربط بود به پستتون..
    ميتونيد تاييدش نکنيد...
    شايد دروغ گفته باشه که از يک روحاني پرسيده ولي ديدم بعضي ها که جواب آبکي ميدن...شايد فکر ميکنن اينجوري ميشه جوونا رو به دين جذب کرد!!!

    پاسخ

    فكر نميكنم دليل اين جواب هاي آبكي، اين باشه كه بخوان به قول خودشون جوون ها رو به سمت دين متمايل كنن! كاش يه همچين نگاه و يه همچين انگيزه اي مي داشتند اين بعضي ها، كه ندارند... دليل اين جواب هاي آبكي، كم اطلاعي و زحمت ندادن به خود است براي پيگيري مسائل احكام و اينها. متاسفانه عده اي از روحانيون توي اين زمينه به جاي اينكه نظر فقهي مرجع رو بيان كنن، نظر خودشونو ميگن! يعني چن تا مطلب از اين ور و آن ور شنيده و خوانده اند، اينها رو كنار هم ميزارن و يه چيزي تحويل مردم از همه جا بي خبر ميدن!! ... البته گاهي هم اتفاق مي افته كه روحاني مسئله رو دقيق و درست و كامل بيان مي كنه ولي طرف مقابل ناقص و معوج متوجه مي شه. تجربه هاي اينطوري زياد دارم...


    سلام.اتفاقا من هم از حلقه دست کردن مردا کلا بدم مي ياد،طلا و پلاتين و ... و کارمند و روحاني و ... هم برام فرقي نداره.

    اين رو هم خاستم بگم که يکي از افراد خانواده ي ما که روحاني هم هست، ملبس هر جايي نمي ره.مثلا با عبا بره کنار دريا سخته و يا اين که دوست نداره به خاطر اين لباس مقدس در همه ي فروشگاه ها بهش بگن: به خاط شما حاج آقا،. . . کمتر .

    ببخشيد دير نظر گذاشتم.

    پاسخ

    سلام/ خب بهرحال هر كسي يه سليقه و نظري داره ديگه. من فكر ميكنم حلقه دست كردن يه منطق خيلي محكم و در عين حال قشنگ داره... اتفاقاً ملبّس بودن هم يه منطق خيلي محكم و در عين حال قشنگ داره كه من هرگز به خاطر اين مسائلي كه شما گفتين، حاضر نيستم عبا و عمامه رو بزارم كنار... ممنونم
    سلام عليکم من که نفهميدم چي شد؟؟؟؟!!!!!!!!!
    پاسخ

    و عليكم السلام... :))


    سلام

    آقا دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ ... چهار انگشت!

    ما خودمان يک بار با هم کلاسي مان که طلبه تشريف داشتند، حرفي داشتيم اما از شدت حجب و حيا سر به زير انداخته بوديم که چشم تو چشم نشيم با حاج آقا. چشم‌تون روز بد نبينه! در اثر اين سربه زيري چشم‌مون افتاد به انگشتر سبز اين حاج آقا و ديگه اصلاً يادم نيست چي گفتم و چي شنيدم و همش داشتم به اين فکر مي کردم که عجـــــــب!!! مگه اين برادران ما هم انگشترهايي با نگين‌هاي اين رنگي و به اين قشنگي و ظريفي دست مي‌کنند؟!

    پاسخ

    سلام... :)))))))))))))
    اتفاقا من با خودم فکر ميکنم اين حاج آقاها! چطوري زندگي ميکنن که اينقدر کم توي خيابونها و جاهاي عمومي ديده مي شن؟!! به غير از مکانهاي مذهبي، اينقدر کم ديده ميشن که وقتي هم ديده ميشن در حد يک آدم فضايي عجيب غريبن
    پاسخ

    به سختي :دي


    سلام

    براي پي گيري مباحث هنجارهاي اخلاقي فضاي مجازي دعوتيد منتظر نظرات صائبتان هستم.

    پاسخ

    سلام...
    سلام حاج آقاي عزيز و بزرگوار
    تا دلتون و دلمون بخواد زيبا و خوندني بود
    البته يه وقت خداي نکرده فکر نکنين من آدم حسودي نيستما! نه ... حسادت به جاي خودش ... سحر قلم شما هم به جاي خودش !
    راستي اگه در عالم خيال (چه متصل و چه منفصل) هوس سيب کردين روي "سيب خيال" من هم مي تونين حساب کنين :)
    جدي مي گما ... يه عنايتي به ما کارآموز ها هم داشته باشين
    بابا تعصب صنفي اي گفتن ... :)
    ارادتمنديم و مشتاق ديدار
    يا علي
    پاسخ

    و عليکم السلام محمد عزيز... از لطف تون ممنونم، محبت داريد. شما که الحمدلله صاحب ذوق و طبع لطيف شاعرانه و اديبانه هستيد... چشم برادر! حتما براي چيدن سيب خيال و زيارت سيب زنخدان دوستان، خدمت خواهم رسيد...
    سلام!ممنونم که سر زديد.
    پاسخ

    خواهش ميکنم...

    سلام.حاج آقا لينکتان کنم لينکم ميکنيد؟

    البته ميدانم انتظار بي جايي است وگستاخي!البته شما هم بزرگوار هستين ديگه.

    پاسخ

    سلام حميدجان! قطعا انتظار بي جايي نيست و باعث خوشحالي هم هست اما قالب وبلاگم براي تبادل لينک، از جهت فني محدوديت داره... شرمنده
    سلام!جالب بود
    دعوتتون کردم قدم رنجه بفرماييد تشريف بياريد وبلاگم اما اجابت نشد خوب شايد لايق نبودم.بدرود
    پاسخ

    سلام ... فكر ميكنم خدمت تون رسيدم و اگر نه، حتما قصور و غفلت بوده نه چيز ديگه. شما كه بزرگواريد...
    با ابليس هم پيمان شدم وبر خدايان اين بهشت سجده نکردم تا به دوزخ با او بودن تبعيد شوم(که من آن دوزخ را از سايه ساران اين بهشت دوست تر ميدارم !)

    پاسخ

    دوست تر مي دارم...
    سلام عليکم
    با مطلبي تحت عنوان "مديري که زندگي خود رو براي خدمت به مردم به فنا داد" به روزم و منتظر نظرات و انتقادات و پيشنهادات و .... شما عزيزان مي باشم.
    يا علي سيد علي
    التماس دعا
    پاسخ

    و عليكم السلام سيّدنا...
       1   2   3   4   5      >