• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : آخوند عليه السلام!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 61 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام!

    خوشم اومد...مخصوصا از اون والا هاي اخر پاراگراف!!!

    اما يه مسئله اي هست اينکه من اصلا اعتقادي به اين لباس ندارم!!به نظر من اين لباس مرسوم در زمان پيغمبر بوده ايشون هم بالطبع مي پوشيدن الان هم مثلا کت و شلوار مرسومه بعدشم ما که عرب نيستيم و انيفورممون نبايد مثل اونا باشه! يک چيز ديگه اينکه من احساس مي کنم اين لباس يک جور ذهنيت براي روحاني ايجاد ميکنه که من ديگه تهشم و من نشانه خدا براي مسلمينمو فکر ميکنه راهي که نرفترو رفته!اصلا معيار سنجش درست نيست که کسي که چهارتا کلاس درس خوند بتونه لباس بپوشه و اينا! معيارها بايد تقوا باشه به نظرم!

    خسته شدم ديگه!

    شمام نظرتونو بفرماييد خوشحال ميشم

    پاسخ

    عليكم السلام...متشكرم... ببينيد درست ميگيد ولي لباسي كه الان روحانيون مي پوشن اينطور نيس كه فقط يه لباس تاريخي باشه! اگه اين لباس فقط يه ديرينه ي تاريخي داشت، خب حق با شما بود و دليلي نداشت كه بخوايم يه نوع لباس رو با طراحي هزار و اندي سال پيش بيايم و هنوزم تنمون كنيم! اما لباس روحاني علاوه بر اون ديرينه ي تاريخي، تبديل به يه جور نماد و نشانه شده! لباس روحاني با توجه به اين كه لباس پيامبر و ائمه ي معصومين بوده، نماد رسالتيه كه يه روحاني داره! ببينيد الان اون انيفورم خاصي كه دانشجوها توي مراسم فارغ التحصيل مي پوشن، ميگن از لباس ابن سينا گرته برداري شده ديگه! يعني «عمامه» كه شده «كلاه» و «تحت الحنك» كه شده اون دنباله اي كه به كلاه وصل ميشه و «عبا و قبا» كه شده اون روپوش! خب اين نمادسازي يعني اينكه اين آدمي كه الان درسش تموم شده بايد زندگي علمي و شخصي و اجتماعيش در ادامه ي شخصيتي مثل ابن سينا باشه... خب لباس روحاني هم نماد اون رسالتيه كه پيامبر و ائمه روي دوش اين آدم گذاشتن! ... گذشته از همه ي اينها پوشيدن لباس خاص و تمايز از مردم عادي، يه مزيت براي روحاني هست به خاطر اينكه وقتي روحاني توي جامعه قرار مي گيره مردم ميتونن بشناسنش و باهاش تعامل كنن! چون بهرحال رسالت اصلي و محوري روحاني تعامل درست و مثبت با مردم هس ديگه... تازه رسالت يه روحاني (بر خلاف باقي متخصصين مثلا پزشكها و قضات)محدوده جغرافيايي و مكاني خاصي نداره. يعني اينطور نيس كه يه روحاني فقط توي مسجد موظف به تعامل با مردم باشه يا مثلا توي دانشگاه! بلكه هرجا، ميتونه محل كار روحاني باشه: توي كوچه، توي بازار، توي مترو، توي تاكسي، توي صف نونوايي... و خب پوشيدن لباس به اين تعامل كمك ميكنه ديگه!... و اما در مورد اينكه ميگيد اين لباس ممكنه براي طلبه اين ذهنيت درست كنه كه بعله! من ديگه آخرشم و نماينده ي خدا و اينها... به نظرم اين ذهنيت اصلا ارتباطي با خود اين لباس پيدا نميكنه! چون اگه قراره اين ذهنيت بر اي طلبه اي درست بشه، از خود طلبگي و چهارتا كتاب خوندن و چهارتا استاد ديدن هم ميتونه پيدا بشه. پس بايد بگيم حالا كه اينطوره پس كتاب خوندن و استاد ديدن تعطيل؟؟ خب نميشه كه!... ولي از بُن دندان با اون چيزي كه در مورد معيار پوشيدن اين لباس گفتيد موافقم: «معيار بايد تقوا باشه»...