سلام
چه بامزه... اتفاقا من سال دومي ام ... از همون اول كه اومدم دانشگاه با اين مسئله درگير بودم و وبودنو اينا...
الان البته كم كم دارم يه چيزايي رو براي خودم تعريف ميكنم
اخه ادمي ام نبودم كه فقط برم دانشگاه كه درس بخونم ، نميتونستم يه روز عين بچه ي ادم بشينم سر كلاس!! سرم درد ميكردو ميكنه واسه كارهاي مختلف كه توي يك سالي كه گذشت هم انجامشون دادم، تعامل خوبي هم بود ، خدا رو شكر ، برو بچه هاي دانشكده مون (هرچند دانشكده هنره!) ولي اكثرا باصفان و با حال و با جنبه و ديگه چي بگم ريا نشه!!! اي بابا...
تشريف بياريد اون ورا... خوشحال ميشم
ياعلي والتماس دعا