سوژه ای که در پست قبل طرح شده بود ، ذهن بعضی از رفقا رو به مسئله ای منتقل کرد که اگرچه مقصود من و موضوع پست نبود ، ولی در عین حال ، خود ، سوژه ای بسیار اساسی در نظام روحانیت است و آن آفتی است بزرگ به نام : آخوندهایی که روحانی نیستند !
تصمیمم این بود که قولی را که در پ.ن دوم پست قبل دادم ، در همین پست عملی کنم ولی اهتمام و دغدغه رفقا نسبت به این مسئله باعث شد تکلیفم را با «آخوندهایی که روحانی نیستند» ، در همین پست روشن کنم !
بدون ملاحظه گری و محافظه کاری های معمول !
وقتی می گویم آخوندهایی که روحانی نیستند ، منظورم آن آدمهایی است که
بدون هیچ انگیزه مثبت و متعهدانه ، وارد این قشر شده و این لباس را بر تن می کنند . اما به جای اینکه اِمام و اَمام مردم باشند در زیبایی ها و خوبی ها ، بر قبله هر هوی و هوسی سجده می آورند .
بی هیچ شرم و ملاحظه ای ، از پی شهوات خود می دوند و خلوت و جلوت برایشان تفاوتی ندارد ! در کُنج دِنج یک وسوسه شیطانی باشند یا بر سر بازار یک رسوایی شیطانی ، فرقی برایشان نمی کند ! همّشان فقط نوایی و نامی و نانی است ! و برای رسیدن به آن از هر چیز ، نردبان می سازند و از هر بامی بالا می روند !
اصولاً موجودات غیر از خود را پُل و پلّه می بینند و خب آدم با پُل و پلّه چه می کند ؟ : از رویشان رد می شود !! به همین سادگی ! شاید از این هم ساده تر ...
اینها آخوندهایی هستند که روحانی نیستند !
می توانید در عرصه های سیاسی ببینیدشان . یا در حوزه های مالی و اقتصادی . یا در حیطه مسائل فرهنگی و اجتماعی . یا هر جای دیگر ...
من نه تنها به وجود این آفت بزرگ در نظام روحانیت واقف و معترفم ، بلکه از بُن دندان معتقدم این آدمها ، بیگانگانی هستند که اگر اعتماد قسمتی از جامعه به روحانیت صدمه دیده باشد ، مسئول بخش عمده ای از این اعتماد صدمه دیده ، همین ها هستند ! همین موجودات رقّت انگیز !
اگر فکر می کنید کلامم تند و احساسی شده و بر من از این جهت خرده می گیرید ، من خودم و همه حرفهایم را پشت یک روایت شریف قایَم می کنم !
انگار همین دیروز بود که استاد فرزانه مان برای ما بچه طلبه هایی که روزهای اول طلبگی مان بود ، این روایت را می خواند و من هم در صفحه اول «لمعة الدمشقیة» ام نوشتم تا همیشه یادم بماند و الان هم که دارم این پست را می نویسم روبرویم است :
«ابغض الخلق الی الله مَن ثوبُه خیر مِن عمله ؛ اَن تکون ثوبه ، ثوب الانبیاء و عمله ، عمل الجبّارین !»
« از نظر خداوند ، منفور ترین انسان ، آن کسی است که لباسش ، لباس انبیاء باشد اما رفتارش ، رفتار ظالمان و طغیانگران ! »
و این یعنی همان آخوندهایی که روحانی نیستند !
پ.ن اول : ادعای این پست ، صرفاً وجود این آفت است و اما در مورد گستردگی و میزان شیوع این آفت ، قضاوت من اینست که آخوندهایی که روحانی نیستند خیلی خیلی خیلی کمند ! اما بیشتر از روحانی هایی که واقعاً روحانی هستند ، به چشم می آیند !
پ.ن دوم : ظاهراً بعضی از دوستان عزیزم در خواندن زبان شیرین فارسی مشکلاتی دارند ! برای همین مجبورم یه توضیح کوچولو بدم که اینقدر پیام خصوصی نگذارند که حاجی ! سوءاستفاده و سوءبرداشت و فلان و بهمان !! :
i intended to write a critical post. i didn"t mean to insult to any body . we must learn to criticize and to accept criticism. this is something useful for all of us . If anyone reading these negative posts do at harvest, has his own problems. I explained quite clearly
we criticize; we should do so . this is something Beneficial for everybody . we must endure criticism .
ok ?