• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : آنگاه پس از تندر ...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 122 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام و ممنون
    مثل هميشه لذت بردم از قلم و محتواي دلنشين.
    انشالله که اين ايام سيدالشهدا گوشه چشمي به امت شيعه داشته باشن مخصوصا سرگردونايي مثل من .
    آمين
    پاسخ

    سلام . اختيار داريد ... بزرگواريد !

    سلام

    فقط اشک ريختن بر سيدالشهدا رو نميشه گفت دوستي و محبت به اون حضرت ، بايد ديد جوشش اين اشک و ناله ها از کجاست و منشا اون چيه ، خيليا روز عاشورا اشک ريختن و بر سيد الشهدا تاختن و بدنشو پاره پاره کردن ، دقيقا حق با حضرتعاليه

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام ...
    + پسر آهني 
    چقدر شرکت در يک کلاس اخلاق درجه يک با استادي که خودش اين مسير رو طي کرده بعد محرم مي چسبه!
    اين عنايت اباعبدالله به من بود....چه محرم خوبي بود.
    پاسخ

    الحمدلله ... گوارايتان ...
    آيا حجاب اجباري فايده هم دارد؟
    بحثي کارکردگرايانه درباره حجاب
    به روز شديم
    پاسخ

    ممنونم كه خبر دادين

    هوالحي

    سلام و عرض ادب، ممنون از حضورتون .

    مثل هميشه عااالي بود بدون تعارف .(تموم نوشته هاي پيش هم خوندم ؛ بازم ميام اگه عمري بود )

    موفق باشيد .

    راستي اصلاحيه نوشتم راجع به متنم !

    خيلي التماس دعا /ياعلي

    پاسخ

    سلام . متشكرم . موفق باشيد


    سلام

    واقعا چه قدر خوب گفتيد ما بعضي وقت ها اين قدر صداي گريه هامون بلند مي شه كه صداي هل من ناصر ينصرني امام رو هم نمي شنويم اصلا يادمون مي ره براي چي گريه كرديم يه حديث درست و حسابي هم از امام حسين بلد نيستيم !

    خدا عاقبتمون و به خير كنه

    پاسخ

    سلام ... آمين !

    سلام دوست عزيزم
    ممنون از حضورتون . به روز هستم
    موفق باشيد
    پاسخ

    سلام . ممنونم


    سلام چقدر کامنت گذاشتن براي شما سخته

    خوندمتون و مثل هميشه استفاده کردم

    ممنون از دعوتتون

    پاسخ

    سلام . خواهش مي كنم ... چرا سخته ؟

    شما از اونايي هستي که به امام بودن خ. ا . م . ن . ه . ا . ي معتقدي؟
    پاسخ

    خامنه اي ، امام است ، چه من معتقد باشم و چه نباشم . چه تو معتقد باشي و چه نباشي ! ... والبته خدا رو شكر كه من خامنه اي فرزانه را ، امام مي خوانم و مي دانم ! ... ضمناً خوشحالم كه مي داني هر زبان و هر قلمي شايستگي اين را ندارد كه نام خامنه اي عزيز را بگويد و بنويسد !!

    جناب آقاي فياضي با تشکر از توجه و پاسخي که به نظر اينجانب داديد در ادامه بحث بايد بگويم که اگر اشاره به محدوديت هاي ايجاد شده توسط ارکان حکومت مي کنم و از طرف ديگر به مجوزهاي داده شده توسط وزارت ارشاد در مورد برخي مراسم ، اين اوج ساده انگاري است که اگر در بخشي از بدنه اين وزارتخانه اين مجوز ها صادر ميشه آنرا به اين تفسير کنيم که پس مشکلي از نظر نگاه غالب حکومتي در مورد اين برنامه ها وجود نداره و مشت را علامت خروار بدانيم و من هم اينقدر ساده نيستم که چنين برداشتي کنم . اگر به اين موضوع اشاره کردم خواستم بطور نمونه گفته باشم که در مواردي هم که توسط يک وزارتخانه ( که در آن آدم هاي زيادي مي روند و مي آيند و با سلايق مختلف ) مجوزي صادر ميشه بعداً با مخالفت گروهي مواجه مي شويم که بظاهر مخفي اند ولي از سوي ارکان اصلي و ريشه اي حکومت که خود را صاحب اصلي انقلاب مي دانند پشتيباني مي شوند و هنوز هم دارند مي شوند به همين دليل است که يک خط و خطوط ثابتي را در تصميم گيري ها شاهد نيستيم و بطور مثال در مورد موسيقي هنوز که هنوز است تکليف مسئولين صدا و سيما روشن نيست ، و وقتي که در نهايت ميخواهند گامي متفاوت بر دارند دوباره سر و کله همان نيروهاي غيبي ظاهر ميشه و با قدرتي که سي سال است از آن برخوردار هستند جلوي هرگونه پيشروي را مي گيرند . اين قدرت را هم به سادگي بدست نياورده اند و از پشتوانه بسيار محکمي هم از سوي نهادهايي که خود به آنها آگاهي داريد برخوردار هستند .

    در مورد زيبايي هم چه ظاهري باشد ( که به آن هم اشاره داشتيد ) و چه باطني ( خوداگاه و يا ناخوداگاه ) باز هم اين را به شما اطمينان مي دهم که نگراني از بابت اين نگاه و احساس در مردم نداشته باشيد . توده اصلي مردم از منبع ديگري جز آنچه که از آنها ياد کرديد اين اندوهناکي و سردرگريباني را دارند . اين نگاه و احساس آنان در کسري از زمان ميتواند دگرگون شود فقط کافي است که ديوارهاي جهل و خودمحوري و منافع حزبي و تفسير هاي به راي و کوته فکري و تنگ نظري ها ، با درنظر گرفتن ظرف زمان و مکان و بها دادن به نظرات صاحبنظران دلسوز جامعه با شهامت فرو ريزد .

    در جاي جاي نوشته ام هم اصلاً نگفتم يا دين يا برداشتن مرزها . بلکه اشاره به ديندار ها داشتم که سخت گيري ها را باعث مي شوند . با سپاس .

    پاسخ

    من اصلا از چيزهايي كه در بخش اول گفتيد سر در نمي آورم ! اينها فقط ادعاست ! البته من وجود يه عده خودسر بسيار بسيار اندك را مي پذيرم ولي اينكه اين گروه ، تصميم گير باشند و از همه عجيب تر اينكه از طرف حكومت پشتيباني شوند را ابدا نمي پذيرم . اينها ادعاهايي است كه مي شود و منشأش هم معلوم است كه يك منشأ سياسي است ! متاسفانه در بخش دوم هم گرفتار حب و بغض هاي سياسي شده ايد ! ... تاكيد مي كنم از نگاه من اين ناهنجاريها ارتباطي با اركان حكومت ندارد ! اين فرهنگي است كه توده مردم به مرور زمان ساخته و پرداخته اند

    سلام حاجي جان

    تا 2 سال پيش نماز ميخوندماااا
    ولي الآن ضد اسلام سختي شدم
    حالم به هم ميخوره
    به نظر من دين و ارتباط با خدا يه مساله کاملا شخصيه و ارتباطي به دولت و سياست نداره پس دين بايد از سياست جدا باشه که ارزش روحاني و کشيش و موبد و خاخام تا اين حد پايين نياد

    کاش پاي روحانيون به سياست باز نميشد تا دين وجهه ي واقعي خودشو حفظ ميکرد و مردم براي ارضا و خالي کردن خوشون به فرهنگ بيگانه پناه نميبردند و به جاي تمدن اسلامي تمدن ايراني رو الگو ميکردند که همونطور که ميدونين ملي گرايي با اسلام در تضاده

    موفق باشيد و همراه با خد ا نه همراه با دين

    پاسخ

    سلام عزيز ! مسائل مهم و عظيمي مثل دين ، چيزي نيست كه كسي بگويد به نظر من اينطور يا به نظر من آنطور ! اين مقوله ، يك مقوله كاملا علمي و تخصصي است و جاي دخالت دادن احساسات و تجربيات شخصي نيست احسان جان ! ضمناً استدلالتان براي تفكيك دين و سياست اصلا علمي نيست . در واقع اصلا استدلالي نكرديد . فقط نظر شخصيتان را گفتيد ! ذات دين يعني يك دغدغه دائمي و حقيقي براي بهتر شدن ! چه در عرصه هاي فردي و چه در عرصه هاي اجتماعي ! ذات دين ، با مسائل اجتماعي و سياسي گره خورده ! ايندو از هم قابل تفكيك نيستند ! ... نماز خوندن يا نخوندن البته يه كار شخصيه ! شما مي تونيد به هر دليلي دين رو كنار بگذاريد ولي قطعا اين خودتون هستيد كه از يك دنيا اتفاقات خوب محروم شده ايد !
    سلام.
    هميشه دست به دامان مولا بمانيم، حتي اگر تمام اگرها تحقق پيدا کرد.

    با مطلب
    مي خواهم زنده بمانم...
    به روزم

    مضاعف باشيد...
    يا علي

    اين نوشته را چون کمي طولاني است و سايت اجازه نميدهد در دو قسمت مي فرستم .

    البته آنچه را که در حال حاضر قابل مشاهده است و چهره هاي شادي را کمتر در جامعه نظاره مي کنيم يک بخش برميگردد به تبعات انحرافات و آفات دين و دينداري در مجموعه اي خاص از افراد و بخشي هم به دلايل اقتصادي و سياسي و اجتماعي که باعث گرديده شور و نشاط را کمتر شاهد باشيم . بياييد واقع بين تر باشيم . بنظر من اکثريت مطلق جامعه چه مرد و چه زن و از هر طبقه اجتماعي زيبايي را دوست دارند و آنرا در زندگي بکار ميبرند . کساني که زيبايي را در اسارت گذاشته اند آنقدر اندک اند که نبايد کوچکترين اهميتي به آنها داده شود .

    نمي پذيرم که فرموديد در فرهنگ " ما " اندوهناکي علامت دينداري است . ميخواهم اين را به شما اطمينان دهم که تعداد بسيار قليلي اين علامت را دارند و اکثريت جامعه چهره مغموم را علامت دينداري نمي دانند . اگر مي بينيد مردم چهره بشاشي ندارند دليل آن برميگردد به سياست هاي متوليان رسمي دين و زمامداران و قانون گذاران و همچنين کساني که خودسرانه براي مردم تصميم مي گيرند و شادي را به دلايل مختلف از جامعه مي گيرند . بنابراين بنظر مي آيد خطاب شما نه به آحاد مردم بلکه بايد به ارکان حکومت باشد . شما سياست درهاي باز را اعمال کنيد و سخت گيري هاي مذهبي را کنار بگذاريد و اينقدر مته به خشخاش نگذاريد و جلوي حرکت هر کسي را که با او لجاجت داريد نگيريد و سياست هاي تنگ نظرانه را کنار بگذاريد و به خواست توده مردم اهميت و احترام بگذاريد خواهيد ديد که نشاط به جامعه بر ميگرده و به تبع آن در روابط اجتماعي و اقتصاد نيز شکوفايي حاصل مي شود . بارها و بارها ديده ام که اجازه مراسم جشن و سرور از طرف وزارت ارشاد داده شده ولي از طرف زورمداران جلوي آن گرفته ميشه و متاسفانه مسوليني که مجوز آن را صادر کرده اند بخاطر از دست ندادن ميز رياست شان دم فرو بسته اند .

    پاسخ

    سلام دوست عزيزم ! گمانم سوءتفاهم شده منظور من از زيبايي ، زيبايي ظاهري نبود ! منظورم زيورآلات و لباس زيبا و اينها نيست. اگرچه مانعي ندارد كه اينها را هم در نظر بگيريم . من به زيبايي هاي مفهومي و معنوي تاكيد مي كنم . توضيح هم دادم كه دوست داشتن مردم ، دوست داشتن طبيعت ، دوست داشتن مخلوقات خدا ، مهربان بودن با بنده هاي خدا و ... اينها نشانه هاي زيبا بيني و زيبايي پرستي است ....اين پست ابداً تم سياسي نداشت و تحليل شما را هم اصلا نمي پذيرم ! من در مورد فرهنگ عامه حرف مي زنم و معتقدم در نهاد ناخودآگاه مردم ، اون علاماتي كه اشاره كردم ، نشانه « با خدا بودن » پنداشته مي شود ! اينها چه ارتباطي با اركان حكومت دارد ؟ ضمناً تعبير شما به : « متوليان رسمي دين » براي من بسيار آشناست و خاستگاه اين نظرياتتان را مي دانم كه از كجاست ! خواستيد مي توانيم روي آن هم بحث كنيم اما در مورد اين پست بايد بگويم ابداً هيچ ارتباطي با حكومت و فرهنگ توده مردم وجود ندارد . مگر اينكه بخواهيد همه چيز را سياسي ببينيد و سليقه مقبول سياسي خودتان را توجيه كنيد ! از يك طرف مي گوييد وزارت ارشاد اجازه مراسم جشن مي دهد از آن طرف مي گوييد قانونگذاران و اركان حكومت ، شادي را از جامعه مي گيرند !! خب مگر وزارت ارشاد از اركان حكومتي و تصميم گير نيست ؟ ... منظورتان از سياست درهاي باز و كنار گذاشتن سخت گيريهاي مذهبي چيست ؟ عبارت « سخت گيري مذهبي » يك گزاره پارادوكسيكال است ! اگر به دين معتقديم بايد حدود و مرزهاي مشخص شده توسط دين را با جان و دل بپذيريم و نبايد مرزهاي تعريف شده توسط دين را ، تلقّي به سخت گيري و گير دادن كنيم !! اگر هم كساني دارند سخت گيري هاي خودسرانه مي كنند كه ديگر ارتباطي با دين ندارد ! چرا اينها را به دين گره مي زنيم ؟؟

    در مورد زيبايي هم بايد بگويم همه مردم چه مذهبي و چه غير مذهبي زيبايي را دوست دارند و به آن ارج مي گذارند . اگر خداوند در قرآن کريم به آن اشاره مي کند در واقع ميخواهد به آن تاکيد کند و نه اينکه آنرا اعلام نمايد . خداوند زيبايي و زيبايي شناسي را در فطرت ما آدميان کاشته است . حتي بدوي ترين انسان ها در ساليان بسيار دور که از دين و تمدن آگاهي نداشتند خود را به انواع شکل ها و رنگ ها مي آراستند و به زعم خود زيبا مي کردند . در آثار باستاني در عهد قديم هم جاي پاي زيبايي و هنر کاملاً هويداست . جواهرات و لوازم زينتي در گورهاي چند هزار ساله مويد ميل به زيبا شدن بوده است .

    بنابراين هيچگونه نگراني از اين بابت نداشته باشيد که مردم از زيبايي روي گردان شده اند . بايد نگران اين باشيم که عده اي انگشت شمار دارند با لجاجت بر سر عقايد خود مردم را از دين و مذهب رويگردان مي کنند و نشاط را از جامعه مي گيرند . از جواني خودشان صد سال گذشته ولي ميخواهند جوان امروز به همان راه آنان روند و به همان شيوه جواني کنند .

    اگر خوب توجه کرده باشيد براي گرفتن مراسم عزاداري ها و رحلت ها بسيار حرفه اي کار ميکنيم و هيچ چيزي را از قلم نمي اندازيم و همه کارها را به درستي انجام مي دهيم ولي وقتي ميخواهيم مراسم شادي برپا کنيم دست پاچه مي شويم و نمي دانيم از کجا بايد شروع کنيم . ميدانيد چرا ؟ چون از وقتي که چشم باز کرديم به مراسم غم و اندوه بيشتر بها داده ايم و بيشتر ايام سال را به آن اختصاص داده ايم ولي براي جشن و سرور نه . در يک کلام ميخواهم بگويم که شادي کردن و شاد زيستن را بلد نيستيم . آنقدر گريسته ايم که ديگر خنده از يادمان رفته است ، که بهتر است بگويم از يادمان برده اند .

    + آزاد انديشي 

    سلام

    با « نعمت فتنه » به روز هستم:

    http://www.azad-andishy.blogfa.com/post-44.aspx

    پاسخ

    سلام . چشم !
     <      1   2   3   4   5    >>    >