پر خواننده بودن هم دردسري است واللا!
آدم فکر ميکند نظري که مي دهد ارزشي ندارد!اما من ميدهم!
به من هم سر بزنيد خوشحال ميشم!
پست دل نشيني بود! اما من يک چندين تا عرض دارم
شما چرا انتقادتان به مردم جامعه و فرهنگ است که متناسب با زمان جلو آمده اند اما نگاهشان به طلبه ها جلو نيامده؟؟
من به عنوان کسي که حداقل" ادعاي "مذهبي بودن دارم!!، فکر مي کنم طلبگي و روحانيت و اصولا حوزه مي تواند و بايد براي حفظ و انجام وظيفه اش در جامعه ،با زمان جلو برود.
شما فکر ميکنيد چرا مردم نگاهشان به طلبه ها اينگونه است؟چرا سريعا طلبه و روحاني را در يک طبقه ذهني کليشه اي جاي مي دهند و مي فرستند به سال هزارو سيصد و درشکه؟
من فکر ميکنم اول به خاطر لباس است . البته خوب بايد هم لباس روحانيت متفاوت باشد ..اما نه به هر ترتيب و هر قيمت.
اگر روحانيت وظيفه اي بر گردن دارد، ودر جامعه گره هايي هست که تنها به دست قشر روحاني و متخصصين علوم اسلامي و حوزوي باز مي شود،و اگر گاهي لباس روحانيت مانع از انجام وظيفه مي شود، چرا لباس را براي بعضي مکانها و فقط به منظور پيشبرد کار کنار نگذارند؟؟
از طرفي هم چرا اين مسئله را ريشه اي نگاه نکنيم؟ من برايم فقط سؤال است و نمي دانم که آيا امکانش هست يانه! اما فکر مي کنم مثل تمام علوم ديگر که حالا دبگر تا ريزترين زيرشاخه تخصصي شده اند،علوم حوزوي هم بايد اينگونه شود...و هر طلبه پس از کسب سررشته هاي اصلي و روحاني شدن!!، به مطالعه و تفقه در يک شاخه از علوم اسلامي بپردازد و اينگونه هم نياز جامعه را بهتر و کارآمد تر رفع کند، هم به زايايي علوم اسلامي کمک کند،هم دينش را به اسلام ادا کند به خدا!!
آخر تغيير هم چيز خوبي است گاهي! اين روند و پروسه جاري که وحي منزل که نيست!! هست؟؟