با سلام و احترام

نگاه جديدي را عرضه کرده بوديد، و به همين دليل ازشما متشکرم.

منتهي نکاتي را بايد براي اطلاع خوانندگان و بينندگان عزيز عرض نمي کنم.

(البته نيک مي دانم که بسياري ازاين مطالب، براي بسياري از خوانندگان آن قابل هضم نيست و شايد بنده را متهم به دروغ، ظاهر سازي و فريب افکار عمومي نمايند)

اگر نگاهي به آمار زندگي روحانيت بدون قصد و غرض بيندازيد مي بينيد که عموم افراد اين جامعه آماري، که شايد به جرات بتوان گفت، 90 درصد آنان، از زندگي بسيار ساده و حتي در سطح افراد متوسط و پايين تر جامعه برخوردارند.

ملاک من براي افراد متوسط و پايين تر، ظاهر زندگي نيست، چرا که ضعيف ترين عروس و دامادهاي اين جامعه هم، در بدو ازدواج عموما داراي وسايل شيک و نو نواري هستند.

بلکه منظورم از سطح درآمد آنان در طول زندگي است.

در سوي مقابل 10 درصد هستند که وضع خوب، خيلي خوب، و يا حتي مرفهي دارند و اين عجيب نيست.

در همه اقشار اين موضوع مشاهده مي شود.

در حوزه علميه افرادي تحصيل مي کنند که ثروت خانوادگي آنان را چندين تريلي و کاميون و کاميونت مي بايست حمل کنند.

حال بر اثر تقدير الهي، فرزند همين خانواده متمول، به علوم ديني و الهي علاقمند شده است.

آيا اين فرد هم مي تواند از کوچکترين امکانات خانوادگي خود استفاده نکند.

اتفاقا به نظر من بر عکس!

به نظر بنده در جامعه فعلي و روزگار ما که مشکلات متعددي گريبانگير افراد شده و درس خواندن و دانشمند شدن بسيار مشکل شده است، مي بينيم افرادي که را که دغدغه مالي نداشته اند و با خيال راحت به مراحل بالاي علمي رسيده اند.

در حوزه علميه هم افراد بسياري هستند که با ساپورت مالي و امکاناتي خانوادگي صرفا به تحصيل و کسب علم اشتغال دارند و به هيچ چيز و هيچ کس غير از هدفشان فکر نمي کنند و بحمدالله برخي از آنان موفق هستند و در عرصه هاي گوناگون تبليغي و علمي و پژوهشي به جامعه خدمت مي کنند.

حاصل کلام آن که اگر يک نفر آزرا سوار بود، اگر يک نفر سانتافه سوار بود و ساير ماشين ها، دليل بر خوب و بد بودن نيست.

همانطور که اگر کسي روحاني شد، لزوما به معناي اين که انسان فرشته صفتي است، نيست.

منتهي خوبي مسير روحانيت و زندگي طلبگي اين است که انسان در مسير رشد و تعالي قرار مي گيرد و انحراف در اين وادي بسيار کمتر از ساير وادي هاست به شرط آن که از توکل، توسل و استاد صاحب نفس غفلت نشود.

خواهر وبرادر گرامي

در خاتمه همه شما را به حديثي زيبا از امام حسين عليه السلام توجه مي دهم

فرمود: بدترين مردم کسي است که آخرتش را به دنيايش بفروشد.

بعد فرمود: و بدتر از او کسي است که آخرتش را براي دنياي ديگران بفروشد.

مواظب باشيد.

طي اين مرحله بي همرهي خضر نکن.

ظلمات است بترس از خطر طوفانش.

ياعلي مدد

مهدي شريفي

m.sharifi110@gmail.com

شخصي که شما ازش صحبت کرديد سه تا ماشين داشت، اين تجملاته. و گرنه مسلما منم مثله هر آدم منطقي ديگه زندگي رو قبول دارم که يک راحتي نسبي رو به همراه داشته باشه.

پست جالبي بود اما هيچ جوري چندشم نشد چون بيشتر از يه آدم مذهبي که به تجملات توجه داره و تو اين دوره زمونه هر طرف سرت و بچرخوني يکي شون رو مي بيني، نوع نگارش شما برام جالب بود.

بهرحال در مورد موضوع پست بايد بگم ثروتمند بودن يک چيزه، پرداختن به تجملات يه چيز ديگه و فکر نمي کنم براي يه آدم ديندار توجه به اين چيزا خير و خوبي به حساب بياد.

نه بابا، اساتيد روحاني ما ديگه حداکثر زانتيا داشتند!!! البته همون استادي که زانتيا داشت، کيف و کفش چرم فوق العاده اش هميشه حواسم رو پرت مي‌کرد و نمي‌گذاشت به درس گوش بدم!! :)) و البته باز هم بگم که ايشون يکي از باسوادترين هايي بود که ديدم و نوش جانش هرچي حقوق و مزايايي که دريافت مي‌کرد. :)

دست شما درد نکنه. هاست و اينا به کارم نمياد! يکي سراغ نداريد پايان نامه من رو بنويسه؟! :دي

يه چيزايي به نظر قبليم اضافه کنم: از ديدن روحاني که شيک و متنوع مي‌پوشه کِيف مي‌کنم؛ اما از ديدن روحاني که کيف و کفش چرمش داد مي‌زنه که خيلي خيلي خيلي گرون بوده يه جوريم ميشه!

+

بعد از ديدن هرکدوم از اين صحنه ها،خيلي بعيده که فکر کنم منبع درآمد اون روحاني راه خلافي بوده، اما از ديدن يک روحاني که ارث پدري زندگيش رو تا آخر عمر تامين کرده و به پشتوانه اين ارثيه فراخ پيشه شده و هيچ کار و هنري نداره و بدتر از همه از حقوق طلبگي هم نمي گذره خيلي خيلي خيلي يه جوريم ميشه!

سلام.

من از ديدن روحاني که پشت ماشين آخرين مدل نشسته يه جوريم ميشه. کم هم نديدم! نمونه اش هم استادهاي دانشگاه خودمون (به استثناي اونايي که راننده داشتند!!! )

از ديدن روحاني که دستاش ظريفتر و با طراوت تر از دست يک دختر چهارده ساله هم هست يه جوريم ميشه! بله، بعضي‌ها ژنتيکي از برگ گل لطيفترند! به اضافه اينکه روحاني جماعت بنّا که نيست که دستش توي آب و گل باشه که زمخت بشه! ولي با اين حال يه جوري ميشم!

بعدشم اينکه ما اگه يک روحاني سراتو سوار هم ببينيم، متوجه نميشم! چون به جان خودمان به عمرمان سراتو نديديم!!! براي ما از پيکان و حداکثر پرايد صحبت کنيد :دي

سلام استاد

در مورد پ ن موافقم. بر منکرش .....

......يه سري مجله هاي تخصصي که تا حالا اسمشون رو هم نشنيده بودم. يه مجله ي قرمز رنگ هم اون زير توجهم رو جلب کرد. براي اينکه حوصله م سر نره دست بردم و اونو از روي ميز برداشتم و نگاهي بهش انداختم:

"ديپلماتيک همشهري - زمستان 89 - 2000 تومان"

خوب! ظاهرا چاره اي نيست. هرچند که از سياست زياد سر در نميارم و اصطلاحاتش رو هم نمي فهمم و مدتهاست خيلي هم پيگير مسائل سياسي نيستم اما يه توفيق اجباريه که چند تا مطلب رو حتي تيتر وار هم شده، بخونم.........