سلام

ايکاش حاتمي کيا و همه نخبگان و روشنفکران سري به خودشان مي زدند. ياد حرف جلال مي افتم که مي گفت: روشنفکراندر آخرين لحظات جانب مردم را رها کرده و طرف سلطنت را مي گرفتند....

سلام

براي من هم مايه تأسف است که ققنوس به گل نشسته. نمي دانم چرا وقتي جوان هستيم و صادق در خط حق قدم مي زنيم، قلم مي زنيم، فيلم مي سازيم و... اما بزرگتر که مي شويم... خيلي مردم مي خواهد که خود را در دو دسته ديگر باکري قالب نگيرد. با تأسف من هم مي گويم حاتمي کيا پس از آژانس ديگر حاتمي کيا نيست.

.

به صالح

لازم نکرده است شما هم نظر بدهيد که حاج آقا فياضي از طرف شهيد آويني حرف بزند يا نزند مگر شما شهيد آويني هستي که آمده ايد و مي گوييد از طرف من حرف نزن.

شهيد آويني بالاتر از امام خميني که نبود امام خميني با آن همه عظمت و بلندي جايگاه به راحتي بيان نمود که من از بعضي ها تعريف و تمجيد نموده ام اين تعريف و تمجيد را ملاک قرار ندهيد و ملاک حال فعلي افراد مي باشد

خطاب به تويي که نامي آنچنان بي شرمانه براي خود برگزيده اي که از نوشتنش شرمم مي آيد و در عجبم که چطور خودت شرمت نمي آيد که در جاي نام و نام خانوادگي ات ، آن جمله شرم آور ر ا بنويسي !

خب حتما خودت را لايق اين ناسزا مي داني ديگر !!!

اگر مثل باقي کساني که مي آيند و نظر مي گذارند ، رعايت ادب را مي کردي ، نظراتت عمومي مي شد تا هم خودت پاسخ من را ذيل کامنتت بخواني و هم ديگران نظراتت را مشاهده کنند !

اما از آنجا که تمام اين چند کامنتي که گذاشته اي آلوده به بي ادبي و توهين و فحاشي بوده ، از عمومي کردن آنها معذورم !

و اين عذر نه به خاطر تو ، که به خاطر حرمتي است که براي خوانندگان وبلاگم قائلم .

تو حتي ارزش اين را نداري که پاسخي دريافت کني !

خوشحالم که نظرات من و امثال من و کساني که نامشان را بردي آنقدر تو را پريشان و آشفته کرده که مي آييد و به جاي بحث و نقد و نظر ، توهين و فحاشي مي کنيد ! ... خوشحالم که تحت تاثير افکار امثال من هستي و نمي تواني از کنارشان بگذري ! ... خيلي خوشحالم !

البته هر وقت توانستي آيين ادب و متانت و احترام گذاشتن را رعايت کني مي تواني مثل همه مخالفين محترمي که مي آيند و محترمانه نظرشان را مي گويند ، نظرت را بگويي و پاسخ من و بقيه را دريافت کني !

يکي دو کامنت آخرتان خيلي به دلم نشست.

درست است که قضاوت درباره حسن يا سوء استفاده آسان نيست. اما اگر فرض را بر حسن بگذاريد مايه مزيد امتنان است.

آدرس وبلاگم را مي گذارم.

نقدي است بر يک نقد . خشوحال مي شوم نظرتان را بگوييد.

در ميان جبهه شما آدم منطقي زياد نديده ام. چه خوب که يک حوزوي منطقي به پست من خورد. من نياز دارم نظرات طرف مقابلم را بشنوم و بدانم.

باز هم سپاس بسيار

از اينکه با انتشار سريع نظرات و پاسخگويي روشن فرصت بحث و تبادل نظر را فراهم کرديد بسيار سپاسگزارم.

از اينکه سريع قضاوت کردم و گمان کردم شما از انتشار نظراتم جلوگيري کرديد عذرخواهي مي کنم. بايد ابتدا از شما مي پرسيدم.

درباره فايده بحث پرسيديد. چه فايده اي بيشتر از اين که هر يک از ما تحليل خود را بگويد و به نقد و قضاوت ديگران بسپارد. براي قانع شدن و متقاعد شدن زود است. اصولا گمان مي کنم ميل به متقاعد کردن طرف بحث از آفات يک گفتگوست. بشنويم و بيانديشيم کافي است.

ادامه بحث را من هم مفيد نمي دانم. نه در معناي اينکه تا الان مفيد نبوده. بلکه به اين معنا که آنچه بايد گفته مي شده، گفته شده.

آخرين نوشته تان سراسر منطق و تحليل بود و پايانش شکوهمند و آزاد انديشانه : قضاوت باشد با خوانندگان ...

يا حق