• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : تو چه آخوندي هستي كه ...
  • نظرات : 46 خصوصي ، 136 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + مهدي 


    با سلام

    فکر کنم مشکل از خود روحانيون است که هميشه خودشان را جدا از جامعه دانسته اند. مثلا در محافل، مجالس، خيابانها، فروشگاهها و ساير جاها هميشه عادت کرده اند که همه به آنها احترام بگذارند. هميشه نظرات خود را به بقيه تحميل کرده اند. براي بقيه تعيين تکليف کرده و به زور به آنها تحميل کرده اند. خود را ولي مردم احساس مي کنند.

    بايد روحانيون به بطن جامعه بازگردند و از آن تخت هاي تکبر (منابر) پايين آمده و با بقيه جامعه همراه شوند. نظر بدهند و نظرات را بشنوند با مردم همراه شوند.

    البته همين الان روحانيون با اوصاف فوق هم وجود دارند ولي انگشت شمار

    پاسخ

    سلام؛ من هم معتقدم قسمتي از مشكل به خود روحانيون بر ميگرده اما نه با اون تحليل كه شما فرمودين. منبر تخت تكبر نيست مهدي عزيز! هيچ وقت نبوده! ممكن است منبر، كاركرد مناسب و حداكثري خودش رو نداشته باشه ولي هرگز معتقد نيستم كه استفاده ي منفي ازش شده

    سلام ...

    مثل هميشه حق با شماست ....

    ولي به نظرم خود روحاني ها هم خيلي علاقه اي به اينکه مثلا برن سينما ندارن چون الان تو اکثر فيلما حجابها و خيلي چيزاي ديگه درست نيست و شايد حس ميکنن ديدن فيلماي سينمايي يه جور گناه حساب ميشه ..

    در صورتي که من معتقدم براي اينکه درد رو درست شناسن و بتونن راه درمان خوبي پيشنهاد کنن بايد وارد زندگي مردم بشن ..

    چيزايي که اونا ميبينن ببينن .... حتي براي يک بار هم شده آهنگايي که جووناي ما گوش ميدن گوش کنن ....

    که مثلا يه دبير پرورشي نياد رو آهنگي که مال يه خواننده ي داغون و غير مجازه مولودي بخونه و مايه ي خجالت بشه !!!...

    شجاعت داشته باشيد حاج آقا !!!!

    گل رو بگيريد تو دستتون و راحت راه بريد ....

    اميدوارم روزي برسه که يه روحانيم خودشو عضوي از جامعه ي معمولي ما ببينه و مردم هم پذيراي حضور اين افراد فارغ از پوشش و پيش فرضهاي غلط بين خودشون باشن ....

    موفق باشيد حاج آقا ....

    راستي اگر به عکاسي علاقه داريد به سايت عکاسي هم سر بزنيد ... براي من که خيلي مفيد بوده ....

    اميدوارم به درد شما هم بخوره ..

    www.akkasee.com

    پاسخ

    سلام و ممنونم از معرفي سايت ... خيلي خوب بود .

    خب چه ميشه گفت نگاه جامعه هميشه چنين بوده و تغيير آن هم به اين آساني نيست . يک علت نيز بر ميگرده به اينکه خود روحانيون بسيار کم در اجتماع ( بجز اجتماعات رسمي ) و بين مردم حضور دارند و ديدگاه شخصي و علايق آنها هم با توده مردم تفاوت اساسي دارد به همين خاطر است که با چشماني از حدقه درآمده در سينما به شما مينگرند . شايد هم حق داشته باشند . شايد . راستي يک سوال که جوابش را تا حالا کسي به من نداده : چرا روحانيون وقتي به لباس روحانيت درمي آيند اجازه ندارند هرازگاهي ( مثلاً براي خريد و يا تفريح ) آنرا از تن درآورند . چه روايت و يا منطق و اجبار و دستوري پشت اين قضيه هست . اگر پاسخ اين سوال را بدهيد ممنون مي شوم .

    ولي ... ولي يک مطلب ديگر ، چرا وقتي يک روحاني به بالاترين سمت اجرايي که خاص غير روحانيون است و کاري فني و کاملاً غير ديني است مي رسد همه بايد آنرا بپذيريم و عادي جلوه دهيم ولي اگر يک شخص غير معمم درخواست نمود به رياست حوزه علميه انتخاب شود از طرف روحانيون نگاهي به او مي شود مشابه همان نگاهي که مردم به يک روحاني در سينما مي اندازند . با سپاس از شما . لازم است به شما هم براي قلم خوبي که داريد تبريک بگم .

    سلام..
    مگه چه اشکالي داره؟
    خدا بهتون صبر بده..
    انجمن شاعران مرده خيلي قشنگه..به دو بار ديدن مي ارزه..
    + م.م 
    اين ديگه تقصير خودتونه جاي شما بودم شاخه گل را محکم در دستم ميگرفتم وحتي مسيرم را تکرار هم ميکردم تا انهايي که روحاني را تافته جدا بافته ميدانند بدانند که او هم انسان است واحساس دارد
    هيچ هم نبايد در همه چيز نظر همه را محترم شمرد دختر کوچکم هميشه اصرار داشت وقتي برايش بستني ميخرم خودم هم در راه با او همراهي کنم و من مرتب ميگفتم زشت است مادرها بستني قيفي در خيابان نمي خورند اخرش يک روز تسليم شدم جالب بود گفت مامان اولين بستني بود که واقعا چسبيد بقيه بستني ها زهرمارم ميشد با خودم گفتم کسي براي اين کار نه مرا مسخره کرد نه سنگيني نگاهي را احساس کردم ميشود با ديد ديگر به کارها نگريست انوقت ميبينيد شاخه گل بر دست شما تنها لبخندي به روي ديگران خواهد آوردکه خود شما هم همين را مي خواهيد......موفق باشيد
    + ++خاتون 

    آخوند = خداي سفسطه
    پاسخ

    لطف داريد !
    + يك ايراني 

    اگه ناهنجاريهاي فکري و يخ زده آخوندي اصلاح بشه مطمئنا" بعدش ديدن شما با چند شاخه گل برايه مردم تعجب آور نخواهد بود يه سوزن به خودتون بزنيد بعد يه جوالدوز به ديگران !! خودتون هم ميدونيد کار از کجا ميلنگه !!
    پاسخ

    البته كه مي دونم از كجا ميلنگه ! عزيزجان ! اين سوزن و جوالدوز رو در پست بالايي به خودمونم زديم ! نخونديد ؟ لابد شما مطالب رو از پايين به بالا مي خونيد !

    سلام برادر گرامي..راستش من از لفظ برادر زيادخوشم نمياد اما گويا در کامنت قبليم که شمارو به عنوان دوست خطاب کرده بودم باعث رنجشتون شده بود. پس برخلاف ميلم مي گم برادر !

    باکلي ذوق اومدم تا مطلب جديدتون رو بخونم اما با مطلب قبلي مواجه شدم! چرا؟! حيف نيست؟..شماکه خوانندگان وبلاگتون زيادهستند حيف نيست دير به دير آپ ميشيد؟

    البته ببخشيدکه دخالت کردم..اين هم نظري بود از يکي از خواهرانتون..

    موفق باشيد برادر گرامي

    پاسخ

    سلام ! رنجش ؟ چه رنجشي ؟ چرا اين برداشتو كردين ؟ هر طور دوست دارين و راحتيد صحبت كنيد . من مشكلي ندارم خواهر گراميييييي :دي ... نه جدّي گفتم ! رنجشي در بين نبوده ... دير آپ كردن من معناش اينه كه دارم فكر ميكنم ... دارم به جوانب قضيه خوب فكر ميكنم ... همين امروز و فردا در ادامه پست ، يه پست خواهم گذاشت . ان شاءالله ! ممنونم ازتون
    + سيده 
    سلام
    خواهش ميکنم!
    صحبت من هم دليل بر موافقتم با درآوردن لباس روحانيت نبود
    بله موافقم, ايشالا که همين طور باشه
    پاسخ

    سلام . ان شاء الله
    خب الان ديگه علامت تعجب و سوال و از اين جور چيزا بالاي سر من چرخ نميزنه-مرسي از توضيحتون
    يه چيزي در مورد سينما رفتن بگم، اصلا مشکلي نيست که شما سينما نميريد چون ما هم نميريم! اصلا رفتن نداره - آخرين باري که رفتم 3 سال پيش بود- همش اعصاب خوردي بود- از کيفيت پخش فيلم و صداي بد فيلم گرفته تا اين دختر پسرايي که ميان سينما هم ديگرو ملاقات کنند + صداي جويده شدن متوالي چيپس و پفک از اول تا آخر فيلم + گريه بچه + پچ پچ دخترايي که پشت سرتون نشستند و ...
    پس همون بهتر که سينما نريد- اينا همه به کنار کيفيت فيلمها هم اعصاب خورد کن و بد شده - پس بيخيال سينما همون بهتر که سي دي فيلم رو بخريد و از توي خونه با خيال راحت سر حوصله تماشا کنيد
    پاسخ

    خب خدا رو شكر :دي ... البته سينما از اون جهت كه بله ! تاسف آوره !

    يه بار فينگيلش نوشتم جواب ندادي اخوي. فارسي مي نويسم:

    ميگم اگه خود جماعت روحانيون هم خودشون شروع کنن از اين خرق عادات! انجام بدن مردمم کم کم عادت مي کنن!

    ياعلي مددي

    پاسخ

    سلام عزيز / حالا چرا مي زنيد مارو ؟ ....ارادت داريم حسين جان !

    سلام

    مطلب جالبي بود

    خيلي از روحانيون رو ميشناسم که براي انجام چنين کارهايي (گل خريدن و بازار رفتن و....)لباس روحانيت نميپوشند....

    وبلاگ جالب داريد

    موفق باشيد

    ياعلي

    پاسخ

    سلام . با اون كار موافق نيستم ! اون كار يعني در اومدن ( هرچند موقت ) از هويت طلبگي واين عادت خوشايندي نيست . اتفاقاً تجربه نشان داده اگر كمي حوصله و خوش ذوقي به خرج داده شود ، بازار و اين جور جاها ، فرصت مناسبي براي تعامل و ارتباط گيري است ! / خيلي ممنونم ازتون


    سلام برادر بزرگوار

    به نظر بنده چون اين طيف عزيز زير ذزه بين چشم هاي جستجوگر اقشار مختلف هستند ميشه گفت آدم هاي خاصي هستند به خاطر اينم حتي کاراي عاديشون هم به نظر همه مياد.

    بلاخره کم لباسي نيست لباس پيامبري.

    خوشحالم با وبلاگ ارزشي شما آشنا شدم.

    در پناه خدا و سايه سار ولايت

    پاسخ

    و عليكم السلام . لطف فرمودين ... زهرايي باشيد .
    سلام فکر ميکنيد من چه جوري از وبلاگ شما سر در آوردم؟
    از نظري که شخصي توي وبلاگ من گذاشته بود که مطمئن نيستم خود شما باشيد. آخه چطور ممکنه شما زير مطلب مربوط به ترانه My Way فرانک سيناترا نظر بزاريد؟!!! الان يه عالمه علامت تعجب بالاي سر من داره ميچرخه!!! يعني شما ترانه هم گوش ميکنيد؟؟؟
    در هر حال وبلاگ شما رو خوندم و به گودر خودم اضافه کردم بسيار عالي بود. شما اولين روحاني هستيد که من وبلاگش رو ميخونم!
    پاسخ

    سلام . نه ! من فرانک سيناترا گوش نميكنم . ولي خب وبلاگ شما رو كه ميخونم ! اون نظر هم ، نظر خودمه ! خودِ خودم !! ... خوشحالم از آشناييتون .

    ما ارادت خاصي خدمت جماعت روحاني داريم
    پاسخ

    عزيز ماييد جناب قاسمي
       1   2   3   4   5    >>    >