• وبلاگ : اين راه بي نهايت
  • يادداشت : حاتمي کيا ؛ ققنوس به گل نشسته سيد مرتضي آويني
  • نظرات : 15 خصوصي ، 156 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + مسلمان سبز 

    نه _ ((لااقل اينقدر براي ابطحي احترام قائل باشيد که وقتي آمد حرفش را محکم و بي پرده گفت و هنوز هم به حرفش معتقد است ، در اين حرفها تشکيک نکنيد !))

    ما به کسي بي احترامي نمي کنيم. همان طور که علي(ع) فرموده اقراري که حاصل حبس و انفرادي و تهديد و شکنجه باشد ( در اولي که شک نداريد) ، نافذ نيست.

    بر فرض که نپذيرفتن حرف ابطحي بي احترامي به او باشد (که نيست) من بي احترامي به ابطحي را به بي احترامي به مولا و امامم ترجيح مي دهم.

    هنوز هم به حرفش معتقد است؟ مستند شما چيست؟ اگر يادتان باشد( که ان شاء الله هست) اين آقايان در پاسخ تشکيک آن روز مي گفتند ما وقتي بياييم بيرون همين حرف ها را خواهيم زد. کو؟ چرا نمي زنند همين حرف ها را؟

    ضمنا آقاي ابطحي در سالگرد آن دادگاه ها نوشت : پارسال مثل همچين روزي دادگاه داشتيم ، روز قبلش تمرين کرده بوديم ....

    پاسخ

    نه ) در مسئله پنج توضيح دادم که رجوع و استدلال به روايت و حديث کار شما نيست ! نياز به کار علمي و فنّي دارد که کمترين آن بحث اعتبار سندي ودلالي است !شما اگر مجتهديد که خب بفرماييد ، ولي اگر مقلد هستيد اجتهاد و استدلال بر روايات فقهي را به اهلش واگذاريد .خوشحال مي شوم بدانم چطور نپذيرفتن حرف ابطحي را بي حرمتي به او تلقي نمي کنيد ! گفتيد مستند من براي اينکه ميگويم ابطحي هنوز هم به حرفهايي که در دادگاه زد معتقد است ، چيست ؟ ( کو ؟ چرا نميزنند اين حرفها را ؟) يک نگاهي به وبلاگ آقاي ابطحي بيندازيد مي توانيد اين حرفها را بخوانيد . من واقعا متعجبم چطور به همين راحتي منکر مي شويد ؟ اين که ديگرروشن است برويد وبلاگ ايشان و بخوانيد حرفهايشان را ! حتي اگر نتوانيد همان حرفها را بيابيد ( که هست ) لااقل خلاف و مغاير آن را هم نميتوانيد ببينيد !نوشتيد : « آقاي ابطحي در سالگرد آن دادگاه ها نوشت : پارسال مثل همچين روزي دادگاه داشتيم ، روز قبلش تمرين کرده بوديم .... » خب که چي ؟ اين چه چيزي را ثابت مي کند ؟ کاش شهامت داشتيد و جاي نقطه چينها را با عين عبارات خودشان پُر مي کرديد !
    + مسلمان سبز 

    هفت _ ((چه بگويم در مورد شما جماعت مدعي كه انگار نه انگار))

    مگر قرار بوده که ما مدعي نباشيم؟ مگر قرار بر اين بوده که با جماعتي غير مدعي بحث کنيد؟

    اين است که مي گويم شما طرف بحثتان در مقامي فروتر از خود مي بينيد.

    به هر حال البينه علي المدعي . ما دلايل را گفتيم. شما اگر استدلالي قوي تر از اظهار تعجب در نقض ادعاي ما را داريد بسم الله.

    هشت _ ((اما ابطحي و عطريانفر و حجاريان وقتي آن اعتراف را كردند كه دادگاه كاملا علني وبا حضور هيئت منصفه و وكلاي متهمين بود ! اينطور نيست ؟؟))

    منظور از دادگاه علني در تبصره يک آمده است. خبرنگاران کدام رسانه ها در جلسه دادگاه حضور داشتند؟؟

    از طرفي اين آقايان به حکم مسئوليت هايشان با وکلاي حاذق بسياري در ارتباط بودند. مي شود بگوييد نام وکلاي برجسته اي که از آنها دفاع کردند چه بود؟

    پاسخ

    هفت ) نه ! قرار نيست مدعي نباشيد اما نه تا اين حد ... // مدعي بودنتان از اين جهت است که همه رسوايي ها و قانون شکني هاو هتک حرمتها و تخريب اموال و ضايع کردن وقت و فرسودن روح و روان و آرامش مردم را به هيچ مي گيريد و خونسردانه حرف از قانون مي زنيد !! کدام يک از فعاليت هاي شما قانوني بوده ؟ کدام يک از تجمع هايتان ؟ کدام يک از خواسته هايتان ؟ شما اگر دغدغه قانون داشتيد به قضاوت روشن و منطقي مراجع قانوني تن مي داديد ! اين را به ياد داشته باشيد : با دروغ و قانون شکني نمي توان ادعاي صداقت و اقامه قانون داشت ! // هشت ) من از جدل متنفرم ولي ظاهرا شما به رغم اينکه تظاهر مي کنيد مخالف افکتهاي احساسي هستيد به اين افکتها علاقه بسياري داريد ! // خبرنگاران کدام رسانه ها در دادگاه حضور داشتند ؟؟ همه رسانه ها ! با همه سلايق ! حالا شماحتما مي خواهيد که خبرنگار فلان سايت بسته شده که خودش متهم است و پرونده دارد هم در دادگاه مي بود که نبوده ؟؟ضمنا چطور است که تا بحث مسجد لولاگر مي شود همه مي آيند و لينک کليپ موبايل مي دهند اما نوبت دادگاه که مي شود باءک تجرّ و بائي لا تجر ؟؟يعني دهها دوربين و خبرنگار و سايت و روزنامه به اندازه يک کليپ مجهول و مغشوش موبايل ارزش خبري و رسانه اي ندارند ؟؟
    + مسلمان سبز 

    شش _ ((كه محكمه ها خلاف قانون بوده !! عجب !!))

    اصل 168 قانون اساسي براي محاکمه متهم سياسي سه شرط وضع کرده است که در محکمه آقاياني که نام برديد يک شرطش نقض شده است: محاکمه در محکم دادگستري .

    و اين يعني دادگاه در اين پرونده فاقد صلاحيت رسيدگي بوده است.

    همچنين تبصره يک ماده 188 آيين دادرسي کيفري : تبصره 1 - منظور از علني بودن محاکمه، عدم ايجاد مانع جهت حضور افراد در جلسات رسيدگي است. خبرنگاران رسانه‌ها مي‌توانند با حضور در دادگاه از جريان رسيدگي گزارش مكتوب تهيه‌كرده و بدون ذكر نام يا مشخصاتي كه معرف هويت فردي يا موقعيت اداري و اجتماعي شاكي و مشتكي‌عنه باشد منتشر نمايند. تخلف از حكم قسمت اخير اين تبصره در حكم افترا است.

    پاسخ

    ششم ) خب ؟؟
    + مسلمان سبز 

    چهار _ ((گويي اين مسئله بين سبزها يک سندرم است))

    تعميم ندهيد و در قضاوت عجله نکنيد . من که در خدمت شما هستم.

    پنج _ ((عجب !! كه اقرار در حبس نافذ نيست !!))

    ابراز تعجب نيز سندرمي است که در ميان ما ايرانيان زياد ديده مي شود. اين هم يک ابراز احساسات است که گمان نمي کنم به پيشبرد منطقي بحث منجر شود.

    اما اگر شما همچنان بر سر تعجبتان هستيد به فتواي آيت الله وحيد در همين زمينه نگاهي بياندازيد :

    http://www.khabaronline.ir/news-119360.aspx

    گويا آيت الله وحيد مستند به اين حديث فتوا داده اند:

    من أقرّ عند تجريد او تخويف او حبس او تهديدفلا حد عليه”(كافي، ج7، ص260)

    پاسخ

    چهار ) قضاوت من ، مستظهر به تجربيات و مشاهداتي است که در طول اين يک سال و نيم در مواجهه با دوستان سبز پيدا کرده ام و هنوز هم _ با وجود افتخار آشنايي پيدا کردن با شما _ به وجود اين سندرم معتقدم ! // پنج ) برادر فاضل من ! شما که ديگر بايد بدانيد ! در بحث هاي فقهي _ جزايي بدليل وجود اختلاف فتاواي فقها ، تنها و تنها قانون رسمي کشور مورد عمل قرار مي گيرد که آنهم مستظهر به فتواي جمهور علما يا ولي فقيه عصر است ! والا فقهاي ديگري هم مي توانند باشند که فتوا به خلاف نظر آيت الله وحيد داده باشند ! و همانطور که مي دانيد براي من و شماي مقلّد ، رجوع به روايت و حديث ، براي عمل کردن صحيح نيست ! من وشما بايد به فتواي مرجع تقليدمان مراجعه کنيم و رجوع به اصل روايت براي ما روا نيست چرا که فهم و برداشت از روايت مکانيزم پيچيده اي دارد که اگر قرار باشد هر کس بگويد يک روايت فلان جا ديدم و بايد به آن عمل کنم خب پس اين همه مراجع تقليد کارشان چيست ؟بله ! وقتي شما خودتان به اجتهاد رسيديد مي توانيد يک روايت فقهي را مبناي عمل و استدلال قرار دهيد ولي نه الان که مقلّد هستيد !
    + مسلمان سبز 

    يک _))سودش را بايد از شما پرسيد عزيزم ((

    من م.ن نيستم. ولي سودش نهايتا اين باشد که بخواهم بگويم يک حامي دارم و يک نفر سبز بيشتر وجود دارد. فکر نمي کنم سود زيادي باشد اگر کسي چنين کند.

    سه _((من هم متاسفم که شما از پاسخگويي به نظرات بنده در ذيل کامنتهايتان طفره مي رويد . ))

    من طفره نرفتم . نوشتم و گويا به دست شما نرسيده. حالا هم دير نشده. من با ÷اسخ به اولين کامنت شما شروع کرده ام .

    ضمنا پيشنهاد مي کنم در يک گفتگو بريا طرف مقابلتان تاسف نخوريد. اين افکت هاي احساسي غالبا به خارج شدن بحث از مسير منطقي خارج مي شود.

    پاسخ

    يک ) من نگفتم شما م.ن هستيد ! چرا هول شديد جانم ؟؟ من فقط گفتم آدرس آي پي شما دو نفر يکي است !!!! // دو ) دوم را هم لابد من سانسور کرده ام ! نه ؟؟ // سه ) وااااااي ! چه اعتماد به نفسي !! ضمنا من نخواستم به بحثمان افکت احساسي بدهم ! اين دقيقا خود شما بوديد که اظهار تاسف کرديد از اينکه نوشته هايتان به دست من نرسيد !! و من اين اظهار تاسف را در مورد خودتان تکرار کردم ! همين !مي توانيد کامنتهاي خودتان را ملاحظه بفرماييد !

    سلام حاج آقا

    قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‏ سَبيلاً /
    بگو: «هر كس طبق روش(و خلق و خوى ) خود عمل مى‏كند؛ و پروردگارتان كسانى را كه راهشان نيكوتر است، بهترمى‏شناسد.» (اسراء : 84)

    التماس دعا

    پاسخ

    عليكم السلام عزيز ! ... جان كلام را فرموديد ... كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ ! تمام !
    + مسلمان سبز 
    !!!!!!!!

    نهايتش اين است که من و م.ن يک نفريم؟

    انظر الي ما قال و لا تنظر الي من قال.

    چه سودي در فرستادن لينک با نام ديگر هست؟

    متاسفم که آن همه تايپ کردم و به دست شما نرسيد.

    عجالتا يکي از آـن موارد را تکرار مي کنم:
    اعترافات آقاي ابطحي در محکمه هايي برگزار شده که خلاف اصل 168 قانون اساسي و تبصره يک ماده 188 آيين دادرسي کيفري بوده است.
    همچنين به فرموده مولا علي(ع) اقرار در حبس نافذ نيست. شما که بايد بهتر از من بدانيد.
    ان شاء الله که به دستتان برسد
    پاسخ

    سودش را بايد از شما پرسيد عزيزم !! ... من هم متاسفم که شما از پاسخگويي به نظرات بنده در ذيل کامنتهايتان طفره مي رويد . گويي اين مسئله بين سبزها يک سندرم است : « فرافکني و طفره روي » !!! ... // عجب !! كه اقرار در حبس نافذ نيست !! كه محكمه ها خلاف قانون بوده !! عجب !! چه بگويم در مورد شما جماعت مدعي كه انگار نه انگار !! ... باشد ! حق با شما !! اما ابطحي و عطريانفر و حجاريان وقتي آن اعتراف را كردند كه دادگاه كاملا علني وبا حضور هيئت منصفه و وكلاي متهمين بود ! اينطور نيست ؟؟ ... برادر من ! بس نيست اينهمه تشبّث بکل حشيش ! لااقل اينقدر براي ابطحي احترام قائل باشيد که وقتي آمد حرفش را محکم و بي پرده گفت و هنوز هم به حرفش معتقد است ، در اين حرفها تشکيک نکنيد ! اينها هيچ کمکي به فراموشانيدن اين مسائل از ذهن مردم يا تلويث قضيه نمي کند ... هيچ کمکي !

    اين ها درد هاييست که...
    پاسخ

    كه ... ؟
    + مسلمان سبز 

    يا نظرات من براي شما ارسال نشده. يا شما باز هم از انتشارش جلوگيري كرديد.

    به هر روي از آنجا كه تضميني وجود ندارد كه باز هم نظرات من براي شما ارسال شود از ادامه مباحث معذورم.

    مگر آنكه نظرات قبلي من پيدا شود.

    يا حق.


    پاسخ

    اگر در عدم انتشار نظرات شما ، از سوي من عمدي در كار بود قطعا اين نظر و نظر قبلي تان را منتشر نمي كردم تا انگشت اتهام را به سمت خودم نشانه نروم !! براي نشان دادن حسن نيتم اين پيامتان را كه به صورت خصوصي فرستاده ايد ، عمومي ميكنم ... از اتهامي كه بصورت كنايي و تصريح به من نسبت داده ايد هم مي گذرم ! البته من به اين نوع فرافكني ها از سوي دوستان سبز عادت دارم !
    + م.ن 

    يک بنده خدايي به اسم مسلمان سبز در پاسخ شما که گفته بوديد سبزها مسجد آتش ميزدند اشاره به تيراندازي بسيجيان از پشت بام مسجد کرده بود و شما در پاسختان تمسخرش کرديد و حرفش را فرافکني خوانديد. گفتم شايد فيلم را نديده باشيد.

    فيلم تيراندازي بسيجيان از پشت بام مسجد لولاگر به مردم:

    http://www.youtube.com/watch?v=srzMo4Zatcg

    پاسخ

    چقدر آدرس ip شما و جناب مسلمان سبز مشابهت دارند !!!!!!!! // متاسفم كه به سمت اين بحثها داريم كشيده مي شويم ! شما انتظار داريد در برابر مشتي اراذل كه عربده مي كشند و زن و بچه مردم را مي ترسانند و كساني را كه ظاهر مذهبي دارند به قصد كشت كتك مي زنند و مسجد را به آتش مي كشند ، گل تقديم كنند ؟؟؟؟؟!!!! حتي شكليك تير هوايي و شليك تيرهاي مشقي را هم در مقابل اين جماعت كه وحشيانه به خانه خدا حمله مي كنند ، بر نمي تابيد ؟
    با سلام و خسته نباشيد خدمت جهادگران عرصه سايبر
    وبلاگ ارزشي-تحليلي عبرت به تازگي با مقاله اي تحليلي پيرامون تبعات فتنه 88 ذيل عنوان " در خدمت و خيانت فتنه گران" بروز شده است. در بخشي از اين مقاله چنين مي خوانيم:
    بايد مراقب بود امثال خاتمي و موسوي و کروبي روبناي فتنه اي هستند که قابل رصد و مشاهده است، جرياني که از ابتداي انقلاب تا کنون با چهره هاي مختلف خود را نمايان نموده است، عناصري که به وسط ميدان فرستاده شدند و از سوي ديگران مديريت شدند. اما بايد توجه داشت که زيربناي که وظيفه مهره سازي را يدک مي کشد متشکل از عناصر داخلي و خارجي است (بنيادهاي استراتژيک غربي و بدنه دانشگاهي-حوزوي آنان) که دست در دست هم به کين براي نابودي و براندازي نظام مردمي جمهوري اسلامي برخاسته اند، بايد تمرکز ويژه اي بر زيربناي فتنه داشت چراکه در صورت نابودي روبناي فتنه و وجود زيربنا، اين زيربنا روبناي جديدي توليد مي کند همان بلايي که از ابتداي انقلاب تا اکنون گريبان گير ماست.

    فتنه 88 لازمه و ضرورت مطالعه عميق تاريخ اسلام، انقلاب و تعميق مباحث نطريه سياسي اسلام را روشن نمود و اين که بايد همراه با آن معرفت ديني را گسترش داد چراکه ديندار بي بصيرت و سيستمدار بي دين هردو همچون زنگي مست تيغ به دست هستند که زمينه نابودي خود و جامعه پيرامونش را مهيا مي کند. مطمئنا فتنه هاي آينده پيچيده تر و عميق تر خواهد بود و دشمن راه رفته را دوباره طي نمي کند و بلاشک با روش ها و ترفندهاي نوين وارد ميدان نبرد خواهد شد و به ياد داشته باشيم خداوند تبارک و تعالي بر طبق قوانين ساري و جاري و سنت هاي لايتغير خويش در دنيا عمل مي کند و ياري ما منوط است به ياري دين خدا و خروج بي نقص ما از فتنه ها جز با پيشه نمودن تقواي الهي ناممکن مي نمايد چراکه:و من يتق اللّه يجعل له مخرجا.
    * نظرات شما روشنگر راه ماست!
    با تشکر از شما
    ميلاد منصوري
    عبرت
    http://ebrat.blogsky.com/1389/12/15/post-178/
    + مسلمان سبز 

    ((خب بايد حدس ميزدم !شما هيچ علقه و آگاهي مسلماني نداريد . لزومي ندارد وانمود كنيد))

    بي شک وقتي استناد من آيات و احاديث را حذف مي کنيد و از انتشارش جلوگيري مي کنيد دوست داريد وانمود کنيد من مسلمان نيستم. و وقتي به خود چنين اجازه اي مي دهيد طبيعي است که ديگران را در حال وانمودن مي بينيد.

    شما حتي به من اجازه نمي دهيد مسلماني منحرف و فريب خورده باشم که شما موسي وار با قول لين وارد عمل شويد. بلکه يکسره علقه من را به اسلام نفي مي کنيد.

    البته اين طور راحت تر است. هر کس با ما اختلاف نظر داشت يکي دو تا برچشب و صفت به او نسبت مي دهيم و خلاص. او باتطل است و ما حق.

    خواهش مي کنم امر و نهي را کنار بگذاريد . من فقط براي گفتگو آمده ام. اگر اشتباهي در برداشت و نقصي در آگاهي هست بگوييد تا در خلوتم به آنها بيانديشم و آن هنگام که فارغ از وانمودهاي احتمالي و به حکم آيه شريفه "و لو القي معاذيره" در برابر خودم صادق خواهم بود ان شاء الله. لطف کنيد جاي من فکر و عمل نکنيد.

    پاسخ

    برادر يا خواهر عزيز ! قبل از شما هم دوستاني بودند که به دعوي حذف يا سانسور نظرشان توسط بنده ، خواستند اتهاماتي مضاعف بر نويسنده وبلاگ وارد کنند . اما خوانندگان دائمي اين وبلاگ مي دانند که من ملحدانه ترين نظرات را هم هرگز حذف نميکنم ! اينقدر به منطقم معتقد هستم که براي اثبات يا پاسداري از آن به اين روشهاي حقيرانه مثل حذف يا ساسنور دست نزنم ! مي توانيد به 4-5 پست اخير مراجعه و کامنت ها را ملاحظه کنيد و از چند و چون ادعاي من مطلع شويد ! ...// دليل من براي اينکه مي گويم آگاهي و علقه مسلمانانه نداريد را توضيح دادم و آن بي خبري از مسئله اي به اين بداهت در آيين شيعي و مسلماني است ! شما وقتي به همين راحتي ولايت فقيه را مساوي با ديکتاتوري مي دانيد و ادعا مي کنيد بسياري از علما مخالف آن بوده اند ، طبيعتا کسي مثل من که دستي در اين مباحث دارد يقين مي کند داريد بدون اطلاع و هباءً منثوراً اظهار نظر مي کنيد و خب من حق دارم اينطور برداشت کنم که کسي که در مورد مسئله اي به اين بداهت دچار عدم آگاهي و بي اطلاعي است اما با جسارت تمام اظهار نظر ميكند ، قطعا در مسائل مبنايي و عميقتر اسلامي نمي تواند صاحب انديشه اي استوار و قابل اعتماد باشد .اينها را اضافه کنيد به توضيحاتي که در مورد رسوايي روز عاشورا و واکنش شما عرض کردم ... // کجاي حرفهاي من ، بوي امر و نهي داشت ؟ من هم خواهش ميکنم پيش فرضها و پيش داوريهاي ذهني تان را کنار بگذاريد و با خود من و حرفهايم مواجه شويد نه با تصاوير ذهنيتان ! ... اگر تندي کلامم اذيتتان کرده عذر ميخواهم اما به من حق بدهيد آنگاه که پايه کارم را بر صداقت با دوستان و خوانندگانم گذاشته ام ، وقتي اتهامي اينچنين بر من وارد مي شود ، برآشفته شوم ! // گفتيد فقط براي گفتگو آمده ايد ! بسيار عاليست ! هميشه مشتاق و شيفته گفت و شنود بوده ام و الان هم باب گفت و گو را باز کرده ام ! مي توانيم از بحث ولايت فقيه و چند و چون آن شروع کنيم . مبناي بحثمان هم کتاب ( دراسات في ولاية الفقيه ) تاليف آقاي منتظري و کتاب ( نظريه هاي دولت در فقه شيعه ) تاليف آقاي محسن کديور باشد ! اين آقايان را كه قبول داريد ؟ ... بسم الله ...
    + مسلمان سبز 

    ((مرگ فرستادن بر اصل ولايت فقيه ، مسلماني است ؟))

    اولا اين شعار يک واکنش به شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه است. ثانيا در مخالفت با ولايت فقيه است. من مخالفت با ولايت فقيه را نشانه نامسلماني نمي دانم. زيرا بسياري از علما مخالف ولايت فقيه بوده اند.

    ((حمايت شدن مکرر جريان سبز توسط آمريکا و اسراييل علامت مسلماني است ؟))

    به نظر من حمايت ظاهري و منفعت طلبانه ديگران را نمي توان معيار تشخيص حق و باطل قرار داد. چنانکه مثلا مورد حمايت کمونيست هاي دنيا بودن هم نشانه باطل بودن نيست.

    ((اما نميتوانيد منکر ماهيت ضد ديني اين جريان بشويد))

    منکر وجود افراد بي دين در جريان سبز نيستم . ولي ماهيت جنبس سبز را ضد ديکتاتوري به نام دين مي دانم ، نه دين.

    ((پيشنهاد ميکنم اگر سليقه سياسي خاصي داريد (مثلا اگر اصلاح طلب هستيد) خودتان را به جريان سبز منتسب نکنيد))

    سپاس از لطف و خيرخواهي تان. بر اساس تحليل خود پيشنهاد شما را نمي پذيرم و به سبز بودن خود در عين مسلماني افتخار مي کنم.

    پاسخ

    به سوءتفاهم خنده دارتان در مورد ولايت فقيه اشاره كردم ! // بله ! مورد حمايت کمونيست هاي دنيا بودن نشانه باطل بودن نيست اما حداقلش اينست كه سرويس هاي جاسوسي اين كشورهاي كمونيست همه جاي دنيا سرك نمي كشند و در امور داخلي كشورها دخالت نميكنند و لشكر كشي نميكنند و خون نميريزند و قتل عام نميكنند و بودجه براي براندازي تصويب نميكنند و براي نفوذ و براندازي كشورهاي ديگر نيرو تربيت نميكنند ! كارهايي كه دقيقا كشورهاي حامي شما انجام مي دهند ! ميدانيد كه ؟ هيچ گربه اي براي رضاي خدا موش نمي گيرد /// شما به همان سبز بودن و مبارزه با ديكتاتوري !! افتخار كنيد بهتر است ؛ مسلماني ، دُم خروسي است كه بدجوري توي ذوق بينندگان مي زند !! تكرار مي كنم : لزومي ندارد وانمود كنيد كه به اسلام وفادار و معتقديد ... هيچ كس انتظار اين وانمودي را نمي كشد !
    + مسلمان سبز 

    من مدعي نيستم که وجه غالب جريان سبز اسلامي است. بر عکسش را هم نمي توانم ادعا کنم چون آمار قابل استنادي در اختيار ندارم.

    امّا براي خودم و بزرگان جريان سبز مبارزه با ستم مهم ترين مستند اسلامي است.

    ((رسوايي روز عاشورا))

    من در روز عاشورا حضور داشتم و هيچ رسوايي از سوي سبزها نديدم. در فيلم ها و عکس هاي موجود هم هتک حرمتي به شعائر ديني از سوي سبزها نديدم.

    شما اگر عکس يا فيلمي در اين باره ديده ايد براي من لينک کنيد.

    ((آتش زدن مسجد))

    گويا منظور شما مسجد لولاگر است. احتمالا شما نديده ايد فيلمي را که در آن عده اي ملبس به لباس بسيجي و يک نفر لباس شخصي از بالاي مسجد در حال شليک به مردم معترض اند.

    ان شاء الله که فيلتر شکن داريد و خواهيد ديد. اگر اشتباه از من بود اصلاح بفرماييد. لينک طولاني مي شد. خودتان زحمت يک جستجو در گوگل در را بکشيد: شليک + لولاگر

    پاسخ

    (من مدعي نيستم که وجه غالب جريان سبز اسلامي است. بر عکسش را هم نمي توانم ادعا کنم) اتفاقا من با قاطعيت ميگويم كه ماهيت غالب اين جريان غير اسلامي است ! دليلش هم خود شما هستيد كه با وجود ادعاي مسلماني ، در الفباي مسلماني آگاهي نداريد و دچار سوءتفاهم و سوءبرداشت هستيد . و البته اين ادعا را به تجربيات و مشاهدات خودم هم مستند ميكنم // تعجب نميكنم كه از يادآوري روز عاشورا احساس شرم نكنيد ! من به جاي شما غرق شرم مي شوم !! از كي آتش زدن پرچم عزا و سوت كشيدن و كف زدن در روز عاشورا ، مصداق اقامه عزاي سيدالشهدا و تعظيم شعار شده است ؟ راستي مي شود تعبير و تعريفتان را از «شعائر ديني» بفرماييد تا ما هم مستفيض شويم ؟؟ ..// مسجد لولاگر !! بسيج !! لباس شخصي !! تيراندازي به مردم معترض !! چه عبارات نخ نما شده اي ! چيز ديگري براي فرافكني دست و پا كنيد !
    + مسلمان سبز 

    ((سوزاندن عکس امام))

    خوشبختانه فيلم اين رفتار موجود است. اولا فاعل آن مشخص نيست. ثانيا به فرض که از معترضان باشد در جمع معترضان اين رفتار انجام نشده است. يعني نمي توان اين رفتار را به حساب جمع گذاشت. ثالثا هيچ يک از سران جريان سبز چنين رفتارهايي و مشابه آن را مورد تاييد قرار ندادند. حتي درخواست مجوز براي اعتراض هم دادند که مورد تاييد وزارت کشور قرار نگرفت.

    نتيجه آنکه من نمي توانم اين رفتار را به حساب يک جريان بگذارم.

    ((مرگ فرستادن بر اصل ولايت فقيه ، مسلماني است ؟))

    اولا اين شعار يک واکنش به شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه است. ثانيا در مخالفت با ولايت فقيه است. من مخالفت با ولايت فقيه را نشانه نامسلماني نمي دانم. زيرا بسياري از علما مخالف ولايت فقيه بوده اند.

    پاسخ

    خب بايد حدس ميزدم !شما هيچ علقه و آگاهي مسلماني نداريد . لزومي ندارد وانمود كنيد !كسي كه دركش از ولايت فقيه ديكتاتوري است و با آن به زعم خودش مخالف است در الفباي مسلماني اش مانده ! البته شايد بشود اسلام امثال رجوي را استثنا كرد !!!متاسفم كه با جماعتي تا اين حد مدعي ولي در نهايت بي اطلاعي مواجه هستيم !ميگوييد بسياري از علما مخالف ولايت فقيه بوده اند !! خنده دارتر و رسواتر از اين حرف نشنيده ام !عزيزم ! اين يك جمله پارادوكسيكال است :‏ وقتي ميگوييد يك عالم با ولايت فقيه مخالف است هيچ معنايي ندارد ! چون هر عالمي ، خودش يك ولي فقيه است و در محدوده خودش ولايت دارد ! در تاريخ شيعه هيچ فقيهي با ولايت فقيه مخالف نبوده عزيزم ! براي اين مسئله رجوع كنيد به كتاب ولايت فقيه آقاي منتظري و كتاب نظريات دولت در فقه شيعه تاليف آقاي كديور ! اين آقايان را كه ديگر قبول داريد !
     <      1   2   3   4   5    >>    >